بروز شده در : چهارشنبه 8 فروردین 1403 ساعت 11:34 قبل از ظهر

آخرین اخبار

کد خبر: 15717
تعداد نظرات:۱۴ دیدگاه
تاریخ انتشار:سه شنبه 29 اردیبهشت 94 12:30 ب.ظ

فرصتی استثنایی برای مردم ما؛

اکنون نوبت کنگان است / وظیفه امروز ما احیاء جایگاه از دست رفته کنگان و سیراف

ثلاث – حسن عبدالهی : جمعیت ، ثروت ، کار و اقتصاد به سمت کنگان روی آورده است و ما در دوره ای استثنایی از تاریخ این منطقه زندگی می کنیم . این جاست که وظیفه ی ما به عنوان مردم کنگان و همچنین مسؤلان شهرستان ، وظیفه ای خطیر و تاریخی است .چه کاری باید کرد تا در چشم اندازی میان مدت ، بتوانیم جایگاه و عظمت از دست رفته ی سیراف و شهرستان کنگان را در کشور و جهان احیا کنیم ؟

اختصاصی ثلاث – حسن عبدالهی : شکوفایی صنعتی و اقتصادی یک شهر یا منطقه زمینه ساز پیشرفت علم ، ارتقای سطح زندگی ، نامدار شدن و مطرح گشتن  آن منطقه در استان ، کشور و چه بسا در جهان می گردد .جمعیت فزونی می گیرد و توان رقابت با دیگر مناطق و استان ها افزایش می یابد و به کلام دیگر، شکوفایی اقتصادی باعث رشد همه جانبه ی یک منطقه در کلیه ی زمینه های زندگی می گردد .شاهد عینی و ملموس این مدعا ، همین سیراف خودمان است .

در گذشته های دور ، تمدن عظیم سیراف و داد و ستد و تجارت با دنیای متمدن آن روز باعث شده بود که جمعیت و ثروت و رفاه این منطقه فزونی یافته و سیراف در تاریخ ایران زمین جایگاه ویژه ای را احراز نماید .

بعد از زلزله ی ویرانگر سیراف ، تغییر عمده ای در طبیعت و محیط این منطقه  ایجاد نشد . کوه و دریا و مردم همچنان وجود داشتند . تنها چیزی که غوض شد ، این  بود که شرایط بندری و داد و ستد و تجارت تغییر یافت و سیراف از آن پس نتوانست وضعیت اقتصادی گذشته را احیا کند . به همین دلیل قرن ها در خمول و گمنامی و انزو و فقر فرو رفت . اقتصاد و تجارت و ثروت که رفت ، ازدهار و شکوفایی و عظمت هم رفت !

در قرون ۱۷ تا اوایل بیست میلادی شهرهای بصره و بوشهر به عنوان دو قطب عمده ی تجارت و سیاست در حوزه ی خلیج فارس  به شمار می آمدند . شکوفایی اقتصادی و رونق بندرگاه های این دو شهر باعث شده بود که هم جمعیت آن ها افزونی یابد و هم زیر ساخت های زندگی و رفاه در آن ها استحکام یابد .

پرتقالیها، هلندی ها و انگلیسی ها به دلیل شرایط مساعد بندری و اقتصادی این دو شهر ، پایگاه های تجاری و حتی سیاسی خود را در آن ها مستقر کردند . بوشهر مرکز حاکمیت و استقرار کنسولگری های اروپاییان و مرکز تصمیم گیری های کلان منطقه ای و تجمع قدرتمندان اروپایی گشته بود .

پارس جنوبی فاز ۱۲ کنگان (۲) [۶۴۰x480]

جلوه های جدید تمدن مثل : چاپخانه ، مدرسه، تلگرام و حتی مختصری راه آهن  ابتدا در بوشهر موجودیت یافت . بصره نیز به همین دلایل عروس و گل سر سبد شهر های حوزه ی خلیج فارس شده بود . اما در اوایل قرن شمسی حاضر در زمان رضا شاه راه آهن سراسری ایران از خرمشهر به مرکز و دیگر نقاط ایران کشیده شد و با این کار ، بوشهر عملا از چرخه ی اقتصاد و تجارت خارج شد . کوه ها و کتل های بین بوشهر و شیراز مانع انتقال کالا از بوشهر به مناطق داخلی ایران می شد ولی در خرمشهر به خاطر وجود راه آهن سراسری ، این کار به راحتی صورت می گرفت . بنابر این اقتصاد، تجارت و در نتیجه ازدهار و پیشرفت و شکوفایی از بوشهر رخت بربست و به خرمشهر منتقل شد .

اکتشاف نفت در کویت و شکوفایی اقتصادی این کشور ، باعث افول فعالیت های اقتصادی بصره گردید و این بار هم مانند نمونه ی قبلی ، اقتصاد و تجارت بصره که رفت ، پویایی و عظمت هم رفت !

بازی روزگار را بنگرید که « تلک الایام نداولها بین الناس » ، با شعله ور شدن جنگ تحمیلی ، خرمشهر اشغال و سپس ویران گردید ، بوشهر در تیر رس ارتش بعث عراق قرار گرفت و در عوض بندر عباس که از معرکه ی جنگ به دور بود ، به عنوان مرکز عمده ی تجارت و اقتصاد مطرح گردید . بویژه بعد از ساخت راه آهن و پیوستن بندر عباس به شبکه ی سراسری راه آهن کشور ، اعتبار و اهمیت خاصی به این شهر داده شد .

امروز بندر عباس، کیش و قشم به دلیل همین ویژگی های اقتصادی ، جایگاه عمده ای را در کشور به خود اختصاص داده اند و مردم ایران از اقصی نقاط کشور برای کار و زندگی و بهره مندی از رفاه این شهر ها و مناطق ، به سمت آنها رهسپارند .

اجازه بدهید نزدیکتر بیاییم …

فلکه شهید بهشتی کنگان ۲

در گذشته ی بسیار نزدیک ، عسلویه و دیگر روستاهای این منطقه ، فاقد هر گونه امکانات زیستی بودند ؛ به طوری که در کل منطقه ی عسلویه تا ۱۰ سال پس از انقلاب حتی یک دبیرستان وجود ندشت ! از دیگر محرومیت های این منطقه در گذشته ی نه چندان دور دیگر سخنی نمی گویم زیرا خوانندگان فهیم این مقاله خود آگاه تر از من هستند .

با ایجاد تاسیسات نفت و گاز و سرازیر شدن امکانات و پول ، عسلویه شخصیت و هویتی جدید یافت ، صنعت که آمد ؛ فرودگاه آمد ، دانشگاه آمد ، تجارت و بازار رونق گرفت ، سطح زندگی مردم عادی و رفاه بالا گرفت و برخورداری از امکانات لازم برای یک زندگی راحت و شایسته فراهم گشت . این توان اقتصادی و اهمیت اجتماعی، اهمیت سیاسی نیز به عسلویه بخشید به طوری که از دو سال پیش هویتی جدید یافت و به عنوان شهرستان عسلویه ، از شهرستان کنگان مجزا گردید .

حال پس از این مقدمه ی نسبتا طولانی هدف اصلی این مقاله را مطرح می نمایم .

مدعای اصلی نویسنده ی این مقاله این است که :

« اکنون نوبت کنگان است . »

افتتاح فاز عظیم ۱۲ کنگان و استقرار بیش از ۶۰ درصد تاسیسات پارس جنوبی در محدوده ی شهرستان کنگان ، فرصتی تاریخی و استثنایی را برای ما به وجود آورده است که شهرستان کنگان را به عنوان شهرستانی ویژه در کشور مطرح نماییم .

همان عواملی که روزگاری سیراف را گل سر سبد شهر های جهان ساخته بود ، اکنون دوباره برای سیراف و کنگان فراهم گشته است . همان عواملی که روزگاری بوشهر و بصره و بندر عباس را چشم و چراغ منطقه ساخته بود ، اکنون برای کنگان مهیا شده است .

مسافران نوروزی ۹۴ در شهرستان کنگان

جمعیت ، ثروت ، کار و اقتصاد به سمت کنگان روی آورده است و ما در دوره ای استثنایی از تاریخ این منطقه زندگی می کنیم . این جاست که وظیفه ی ما به عنوان مردم کنگان و همچنین مسؤلان شهرستان ، وظیفه ای خطیر و تاریخی است .

چه کاری باید کرد تا در چشم اندازی میان مدت ، بتوانیم جایگاه و عظمت از دست رفته ی سیراف و شهرستان کنگان را در کشور و جهان احیا کنیم ؟

آنچه برای همه ی ما واضح است ، این است که کنگان فعلا نامی و آوازه ای در حد جایگاه عظیم فعلی خود ندارد . اگر در شهر های داخلی کشور از ما بپرسند که اهل کجا هستید ، کمتر کسانی هستند که نام شهرستان کنگان را بدانند و ما مجبور می شویم شهر خود را به بوشهر یا عسلویه منتسب کنیم تا سری تکان دهند و محل جغرافیایی کنگان را بشناسند !

این تنها مردم عادی نیستند که کنگان را نمی شناسند ، حتی بسیاری از دولتمردان عالی‌رتبه ی نظام نیز ما و شهرستان ما را نمی شناسند ! همین دو هفته پیش بود که وزیر محترم نفت ، زمانی که در مورد فاز ۱۲ سخن می گفت ، آن را به عسلویه  نسبت داد و هیچ چیزی از کنگان نمی دانست  !

روحانی-کنگان (۱۲)

پس وقتی ما را و شهرستان ما را نمی شناسند ، چطور انتظار داریم بودجه و اعتبار برای عمران و رفاه منطقه ی ما اختصاص دهند ؟ بنابراین گام اول در جهت توسعه باید در جهت معرفی و شناساندن کنگان و نعمت ها و امکانات آن باشد .

به این منظور پیشنهادهای خود را در دو حوزه ، به ساحت مردم عزیز و مسئولان محترم عرضه می دارم  :

الف ) اعتبار بخشیدن به داشته ها .

ب ) ایجاد زمینه های جدید .

لازم به ذکر است که من در اینجا پیشنهادها را خیلی فشرده و تیتر وار مطرح می نمایم و صمیمانه و مصرانه از فرمانداری محترم شهرستان کنگان درخواست می کنم که کارگروهی را برای بررسی این پیشنهادها و دیگر پیشنهاد های مفید صاحب نظران و دلسوزان شهرستان ، ایجاد نماید و برنامه ای مدون ، سیستماتیک و منظم برای رسیدن به این اهداف و چشم انداز توسعه ی کوتاه ، میان و بلند مدت شهرستان داشته باشد .

این که دلسوزان این خطه سخنی بگویند و پیشنهادهایی ارئه دهند و در هیاهوی جناح ها و سیاست گم شود ، ما را به جایی نخواهد رساند  که : « دو صد گفته چون نیم کردار نیست  . »

اما داشته های شهرستان کدامند و برای اعتبار بخشیدن به این داشته ها چه باید کرد ؟ :

۱ – یکی از داشته ها و ثروت های عظیم شهرستان ما ، مرواریدی است به نام سیراف . بزرگداشت نام سیراف به عنوان مظهر عظمت ، قدمت ، تمدن و اصالت منطقه ، یکی از اولویت های شهرستان در جهت شناساندن اهمیت و عظمت منطقه است . برای این کار می توان سمینارها ترتیب داد ، کتاب ها نوشت و هزارها راهکار دیگر در پیش گرفت .

۲ –  یافتن ، تعمیر و ترمیم ، شناساندن و اعتبار بخشیدن به ابنیه و آثار تاریخی در تمام نقاط شهرستان . قابل ذکر است که از بنک تا شیرینو در جای جای این شهرستان آثاری مهم از تمدن کهن و دیرینه ی این سرزمین وجود دارد .

۳ – شناسایی و معرفی افراد شاخص این منطقه در دوره های تاریخی گذشته .

شاید فقط تعداد کمی از خوانندگان محترم این مقاله بدانند که کنگان در گذشته ی نه چندان دور ، افرادی مثل محمد علی خان موقر الدوله ی کنگانی را داشته که حاکم بوشهر بوده و به دلیل مبارزه با انگلیسی ها به هندوستان تبعید شده است . یا کمتر کسانی هستند که عبدالرزاق کنگانی را که  ۹۴ سال پیش ریاست  فرهنگ بصره را بر عهده داشت ، بشناسند یا نام امثال شیخ بن حجر و دیگر بزرگان کنگانی که متاسفانه مهجور و ناشناس مانده اند ، را بدانند .

بر پایی جلسات و سمینار ها برای معرفی این ثروت های انسانی و پشتوانه های تاریخی ، در ایجاد یک زمینه ی فرهنگی قوی در جامعه ی فعلی کنگان بسیار مؤثر و مفید است .

۴ – شناسایی و حمایت از نخبگان شهرستان در زمینه های دینی ، ورزشی ، تحقیق و تالیف ، شعر و ادب و علم و تکنولوژی و موسیقی.

در شهرستان کنگان در رشته های موسیقی و هنرهای نمایشی افرادی مثل : حسین مباهات و حسن غلامی ، رحیم پور درخش و احمد حسینی و بسیاری از هنرمندان دیگر را داریم . در خط و خوشنویسی افرادی مثل ابراهیمی ها ، علمداری ها و استاد عبدالله علی پور ، استاد مسلم خوشنویسی کشور را داریم . در زمینه ی ورزش امثال مالک سروش قهرمان کشوری و آسیایی را داریم . در زمینه شعر و ادب و پژوهش و تحقیقات افرادی مثل استاد رضا طاهری و محمود ابراهیمی و دیگران را داریم . در زمینه روباتیک و نانو تکنولوژی و اختراع جوانانی مثل آقای سعید راشدی را داریم .

اگر بخواهیم همه ی رشته ها و افراد شاخص را بر شماریم ، سخن به درازا خواهد کشید .

این ها سرمایه های شهرستان کنگانند و به نظر نگارنده باید آن ها را بر سر گذاشت  و به آنها مباهات کرد .

رضا طاهری امروز نه تنها در ایران بلکه در عرصه ی پژوهش های تاریخی جهان فرد شناخنه شده ای می باشد  اما متاسفانه در زادگاه خود غریب مانده است .

۵ – تشویق محلی سرایان به سرودن اشعار به زبان های فارسی و عربی محلی و توکید و تقویت هویت فرهنگ بومی کنگان .

۶ – تهیه سرودها و ترانه های محلی و شکل دادن و هویت بخشیدن به موسیقی و گویش کنگانی .

 بندر عباسی ها ، یاسوجی ها ، فیروزآبادی ها ، بوشهری و دشتستانی ها ، بستکی ها و بیشتر اقوام و مردم مناطق مختلف ایران موسیقی کلامی مخصوص به گویش و محل خود را تهیه کرده و در رسانه ها به عرضه گذاشته اند ولی متاسفانه شهرستان کنگان با وجود استعداد کافی در این مورد هنوز هیچ گام عملی برداشته نشده است.

در مورد اعتبار بخشیدن به داشته ها به همین مقدار بسنده می کنیم و می پردازیم به زمینه های جدیدی که می توان ایجاد کرد :

ب ) زمینه های جدیدی که می توان ایجاد کرد :

۱ – با عنایت به اینکه در صدا و سیمای استان بوشهر متاسفانه بهایی به کنگان و مردم کنگان داده نمی شود ، مسئولان و مردم کنگان باید بکوشند با هماهنگی و ارتباط بیشتر با صدا و سیمای مرکزی کشور ، زمینه ای فراهم آورند که  اخبار و جلوه های شهرستان کنگان در صدا و سیمای سراسری و نشریات کشوری انعکاس یابد .

۲ – ایجاد بسترهای مناسب جهت افزایش و ارتقای سطح مراکز گردشگری شهرستان . در این راستا می نوان با  ایجاد بازار بزرگ و معتبر کالای خارجی در شهر کنگان و ساماندهی و ایجاد مراکز رفاهی در کوهستان و چشمه سارهای شهرستان و همچنین بهسازی مقداری از ساحل که هنوز به تصرف صنعت نفت در نیامده ، هموطنان زیادی را به سمت کنگان جلب نمود . ( راهکارهای دیگری نیز برای این منظور وجود دارد . )

۳ – استفاده از توان علمی ، هنری ، ورزشی و دیگر توانایی های مهاجرین جدید شهرستان در جهت ارتقای سطح شهرستان در این رشته ها .

منظور از مهاجرین جدید ، هموطنانی هستند که از حدود سال ۸۵ به بعد وارد شهرستان شده اند و امروز به عنوان همشهری ما در خوشی و ناخوشی با ما شریکند .

۴ – یافتن راه های جدید جذب بودجه و سرمایه در حوزه های دریا ، گردشگری و صنعت .

۵  – ارتباط با مرکز کشور به صورت مستقل از بوشهر و مختص شهرستان کنگان از طریق سازمان های مردم نهاد و غیر دولتی .

این ارتباط می تواند به صورت دعوت از هنرمندان مطرح و شاخص ، ورزشکاران مشهور ، چهره های برجسته علمی و سیاسی و دینی کشور باشد .

۶ – استفاده بیشتر و سازماندهی شده از امکانات مالی شرکت ها و صنایع مستقر در شهرستان کنگان .

راهکارهای مناسب جهت استفاده ی سازماندهی شده و منظم از امکانات یاد شده باید توسط ادارات و صاحب نظران شهرستان و نیز با یاری گرفتن از مشاورین خبره خارج از استان یررسی و پیشنهاد شود .

۷ – ایجاد بولتن ها ، سایت های خبری و نشریه .

۸ – اعطای تسهیلات لازم به افر اد بومی و غیر بومی و خارجیان جهت سرمایه گزاری در زمینه های مختلف . ( منظور از تسهیلات ، وام نیست . )

۹ – تشویق مردم به ایجاد سازمان های مردم نهاد در زمینه ها و حوزه های مختلف

۱۰ – نقش دادن به همه اقشار با همه گرایش های سیاسی و مذهبی در توسعه ی شهرستان ، از جمله جوانان و روحانیون اهل سنت .

۱۱ – برگزاری مسابقات کشوری در زمینه های ورزشی ، هنری و دینی در سطح شهرستان .

۱۲ – حمایت مردمی از افراد خوشفکر ، متخصص و توانمند کنگانی در جهت احراز سمت های مدیریتی در استان ، کشور و صنایع منطقه .

 

حسن عبداللهی – معلم بازنشسته و مدرس دانشگاه

اخبار مرتبط

نظرات

  1. مهرگانی says:

    تمام شهر در خواب است
    و لشکریان بی مهری درشهر ادای بیدار ها را در می آورند
    تمام شهر در خواب است. . .

  2. محمدزاده says:

    سلام مقاله ای بسیار بسیار جالب بود امید که خوانندگان اصلی بخوانند وتوجه ویژه نشان دهند.اگر نشسته ایم تا دیگران سوار بر اسب سفید بیایند و ما را خوشبخت کنند بسی در اشتباهیم.احسنت آقای عبداللهی ما همه چیز داشتیم وداریم اما هرگز قدر داشته هایمان را ندانستیم همواره چشم به دست دیگران دوختیم امید که به کمک فرهیختگان کنگانی بتوانیم جایگاه شایسته خود را ارتقا دهیم

  3. عظیم says:

    عبداللهی عزیز جاناسخن اززبان ما می گویی کنگان امروزازشهر شما بنک است تاشهرما کنگان وشهرمامحدوداست تانخل غانم وازآن به بعد همه منطقه ویژه است کومدافع اگر بود جم وعسلویه جدا نمی شد اگربود این کوچکی کنگان پیش نمی آمد واما سیرافگذشته وصل به پارس بودنه بوشهر امروزازسیراف سخن گفتن آب درهاون کوبیدن است اماازکگان گفتن چه بگوییم عده ای که سرگرم بازارندوفقط یک راسه خیابان می بینند چه انتظاری عده ای درشهرکهای اقماریجاخوش کرده اند چه انتظاری حالا شما ازشعر وشاعر وکتاب وفرهنگ بگو کو گوش که به هوش آید از اظهار نظرتان ساس و نیز از ثلاث

  4. درویش says:

    تشکر از استاد عبدالهی عزیز مقاله ای شیوا وعالی،علمی وقابل عملی شدن

  5. بهمن هاشمی says:

    احسنت بر شما جناب آقای عبدالهی که حرف دل ما زدی ولی بازم از همه مردم شهرم میخام که پشتیبان این نظریه باشن متشکرم

  6. محمود says:

    سلام استاد…باتشکر از مطلب خوبتان. یه پیشنهاد! یک مرتبه در خصوص تعریف ” مهاجر” می نوشتید: از سال ۹۵ به بعد تاخیال آنهائی که در راهند ودارند میان به این سمت می آیند هم راحت باشد؟

  7. حسن says:

    باسلام.جایگاه کنگان توسط مردم از کم رنگ نشده بلکه این مسولین کنگان هستند که به صندلی هاشون چسپیدن و ریسک گرفتن پشت مردم رو با به خطر انداختن موقعیتشان عوض نمیکنند.

  8. سعیده says:

    با تشکر از شما استاد گرامی مقاله عالی بود،سعی می کنم نسبت به اینکه مسئولین تلاش خود را در زمینه ی احیاءجایگاه می کنندخوشبین باشم

  9. حمید says:

    مقاله ای بسیار زیبا بود.
    اما همه باید دست همت و مردانگی به هم دهند تا شهر خودمون رو کنیم آباد، ولی افسوس مردان شهر ما هر کدام در گوشه ای دنبال جیب و زندگی خودشون هستند و هیچ اهمیتی به شهر و آینده فرزندان خود نمیدهند.
    حداقل ۱۰ مسئول شهرستان رو به جلو قدم بردارند تا لشکری از مردم پشت سرشون راه بیوفتند.
    جناب آقای عبدالهی عزیز تمام گفته های شما درست، همه مردم دوست دارند که نام کنگان تو گوش تمام ملت ایران و سران دولتی و نظامی مملکت بره که دیگه در نیاد. اما عده ای تو این شهرستان هستند که جلوی این کار رو گرفته اند و اونقدر هم قدرت دارند که حتی قانون رو هم محکوم می کنند.

    وقتی قانون جرات اجرای محکوم کردن این اشخاص رو نداره چه باید کرد ؟؟

    من بعنوان یک کنگانی به تمام اونهایی که چشم دیدن کنگونی ها رو ندارند اعلام می کنم که کنگانی میسازیم که چشم همشون رو کور خواهد کرد. از اون رده بالای کشوری گرفته تا استانی و شهرستانی.. داستان ارث پدری دیگه تموم شده..

  10. درود بر جناب عبدالهی عزیز.
    بسیار موشکافانه و زیبا قلم زده اید. به امید همراهی دلسوزان و قشر فرهیخته‌‍ ی شهرستان

  11. شکر says:

    با سلام… احسنت جناب عبدالهی عزیز

  12. کنگون says:

    احسنت مقاله زیبا و علمی و کاملا کاربردی

ارسال نظر

این خبر برای شما تهیه شده است لطفا نظرتان را بیان کنید.

یادداشت سایت

متن