بروز شده در : چهارشنبه 8 فروردین 1403 ساعت 11:34 قبل از ظهر

کتابخانه

داستان مرگ سیزدهم

داستان مرگ سیزدهم
نویسنده :رضا طاهری
ناشر : ثالث
تاریخ انتشار : 1381
قطع : رقعی
تعداد صفحات : 112

این کتاب مجموعه‌ای از چهل و نه شعر است که در هشت دفتر به ترتیب (مرگ سیزدهم، مرگ دو، مرگ سوم، مرگ پنجم، مرگ یازدهم، مرگ نهم، مرگ ششم و مرگ هفتم) آمده است. این کتاب جز ۱۰ کتاب برتر شعر سال ۸۰ و۸۱ جشنواره شعر و قصه‌ی کارنامه در کشور بوده است. دو شعر از دفتر مرگ هفتم را می‌خوانیم:

چکیده

 

 

 

داستان مرگ سیزدهم-رضاطاهری

داستان مرگ سیزدهم-رضاطاهری

روزهای زشت چادر به سر کرده می‏روند

      می‏روند خانه را گردگیری می‏کنند

            ستاره‏ها را گردگیری می‏کنند

مستی را از کله مرد گردگیری می‏کنند

و مرا که راه دوباره را باز گشته‏ام

                 گردگیری می‏کنند

و می‏روند

بی‏آنکه خانه را که بوی تو را دارد

       و خشت خشت این دیوارها

  که گاهی سر کوبیده‏ام به آن‏ها

                   با خودشان ببرند

شروع تازه‏ای دارد این پایان

عین این خورشید در سطری از آسمان

و به خاطر همین‏ها حدس می‏زنم

دلش نمی‏آید زن همسایه‏امان

حتا لنگه ظهر

عاشقانه‏ترین جمله‏ی ضبط صوتش را خاموش کند

مرد همسایه در خواب می‏ماند

در خواب می‏مانند مردان همسایه

 

 

 

من مسافر فقیری هستم

از سیاره‏ی دوری آمده‏ام برای دیدن شما

برای دیدن شما در حاشیه‏ی پیاده روها نشسته‏ام

برگ‏های درختان را جمع می‏کنم

بعد درخم کوچه‏ها گم می‏شوم

                       گم

گل‏های آفتابگردان می‏چرخند

ماشین‏ها دور میدان می‏چرخند