بروز شده در : چهارشنبه 8 فروردین 1403 ساعت 11:34 قبل از ظهر

آخرین اخبار

کد خبر: 16483
تعداد نظرات:۱۰ دیدگاه
تاریخ انتشار:چهارشنبه 20 خرداد 94 7:14 ق.ظ

استاد دانشگاه :

مسیر فرهنگ بومی کنگان دستخوش آسیب/ لزوم توجه به موسیقی محلی و احیای فرهنگ بومی

اختصاصی ثلاث – حسن عبدالهی: اگر روند مهاجرت به کنگان مانند سابق ، روال طبیعی و تدریجی داشت ، هیچ مشکلی به وجود نمی آمد . در طول ده ها سال گذشته مهاجرین زیادی از ناحیه ی دشتی و گله دار و لامرد و جم و جنوب و جاهای دیگر ایران به کنگان آمدند و ماندند و فرزندان آنان رنگ کنگانی گرفتند و زبان و لهجه و شیوه ی زندگی آنها کنگانی شد .

اختصاصی ثلاث – حسن عبدالهی : فرهنگ یک ملت نشانه ی وجود آن ملت و هویت او است. که در طی قرون متمادی و در نتیجه ی عوامل متعدد جغرافیایی ، اعتقادی ، نژادی و اقتصادی شکل می گیرد.

اگر قوم و ملتی بخواهند در برابر اقوام و ملت های دیگر وزن و اهمیت و اعتباری داشته باشند ، چاره ای ندارند جز تکیه بر فرهنگ بومی و راهی ندارند جز حفظ و احیای ارزش هایی که پیشینیان آن ملت به ارث گذاشته اند .

بر همین اساس است که دشمنان یک ملت وقتی بخواهند بر آن ملت چیره شوند ، اول ارزش های فرهنگی و هویتی آن قوم و ملت را مورد هجوم قرار می دهند و چه بسیار پیش آمده که با غلبه ی فرهنگی نیازی به هجوم مسلحانه و نظامی به وجود نیامده و به راحتی با جنگ نرم و از بین بردن ارزش های فرهنگی یک جامعه توانسته اند تسلط خود را بر آن جامعه مستحکم نمایند .

فرهنگ یک قوم هر چه قوی تر و ریشه دار تر باشد و بر مبنای اصول انسانی بنا نهاده شده باشد ، غلبه ی بر آن قوم مشکل تر خواهد بود .

تاریخ ایران بارها شاهد یورش ترکان و غزها و مغول ها بوده و بارها از نظر نظامی از این اقوام شکست خورده ایم اما چون فرهنگ ایران و سابقه ی تمدن درخشان آن ، قوی تر و انسانی تر از فرهنگ اقوام غالب بوده ، همواره توانسته ایم اقوام مهاجم را تحت سیطره ی فرهنگی خود بگیریم و به جای اینکه ملت مغلوب ، هم رنگ و هم اندیش قوم غالب گردد ، این ملت ایران بوده که در جنگ فرهنگی پیروز شده است .

ترک ها و مغول ها نه تنها نتوانستند زبان و دین و شیوه ی زندگی خود را بر ما تحمیل کنند بلکه در فرهنگ غنی ایران استحاله شدند .

افراد آن اقوام مهاجم هرگز از ایران بیرون نرفتند و فرزندان آن اقوام امروز ، بخش عمده ای از ملت ایران را تشکیل می دهند ، اما تنها نشانه هایی کم رنگ از اعتقادات ، باورداشت ها و حتی زبان و شیوه ی زندگی آن اقوام در فرهنگ ایرانی باقی مانده است .

این اقوام بسیار قدرتمند فقط توانستند از نظر نظامی بر ایران چیره شوند اما خود مغلوب فرهنگ غنی آن شدند ؛ و این جاست که مشخص می شود غلبه ی فرهنگی از غلبه ی نظامی مهمتر و تاثیر گزارتر است .

سخن را کوتاه می کنم و می پردازم به هدف اصلی خود از نوشتن این مقاله :

امروز شهرستان کنگان به دلیل جاذبه های اقتصادی جدیدی که به وجود آمده ، پذیرای مهاجرین زیادی از اقصی نقاط کشور شده که همگی این مهاجرین ، فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها و گویش ها و شیوه ی زندگی خود را به همراه آورده اند .

اگر روند مهاجرت به کنگان مانند سابق ، روال طبیعی و تدریجی داشت ، هیچ مشکلی به وجود نمی آمد . در طول ده ها سال گذشته مهاجرین زیادی از ناحیه ی دشتی و گله دار و لامرد و جم و جنوب و جاهای دیگر ایران به کنگان آمدند و ماندند و فرزندان آنان رنگ کنگانی گرفتند و زبان و لهجه و شیوه ی زندگی آنها کنگانی شد . یعنی مهاجران ، فرهنگ خود را به رنگ فرهنگ جامعه ی جدید در آوردند . اما امروزه وضعیت با سابق بسیار متفاوت است . مهاجرت به کنگان تدریجی نیست بلکه به صورت هجوم ناگهانی در آمده است به طوری که در عرض پنج یا شش سال اخیر جمعیت شهر کنگان از ۲۵ هزار نفر به بیش از ۱۰۰ هزار نفر رسیده است . یعنی فقط کمتر از یک چهارم ساکنان فعلی کنگان ، فرهنگ دیر پا و لهجه و باورداشت ها و فولکلور و سنت ها و تاریخ اجتماعی کنگان را می دانند و بر اساس آن زندگی می کنند . قسمت اعظم جمعیت فعلی کنگان با این فرهنگ بیگانه اند .

حال چه باید کرد ؟ آیا باید همه ی میراث ارزشمندی که طبیعت و تاریخ و تمدن انسانی کنگان برای ما به ارث گذاشته را رها کرد و در فرهنگ آشفته و هزار رنگ جدید غرق شویم یا تلاش کنیم با حفظ هویت فرهنگی خود، از رهاورد های مثبت فرهنگ مهاجرین اقتصادی نیز بهره بگیریم ؟

بی تردید همه ی خونندگان فهیم این مقاله راه دوم را انتخاب می کنند . پس لازم است برای حفظ کیان فرهنگی و هویت و شخصیت مستقل فرهنگی کنگان چاره ای اندیشید و راهی را در پیش گرفت .

طبیعی است که برای نیل به این هدف راه های فراوانی وجود دارد که ما بنا نداریم در این مقاله به همه ی آنها بپردازیم زیرا موضوع بسیار گسترده است و فرصت و مجال بیشتری را طلب می کند .

ما در این جا فقط به یکی از راه ها می پردازیم که به نظر می رسد برای حفظ فرهنگ مردم کنگان و احیای سنت ها و هنر و باورداشت ها و آداب و رسوم مردم کنگان موثر باشد و آن انتقال فرهنگ و زبان و لهجه ی بومی از طریق موسیقی است .

امروز به هر نقطه ای از ایران که برویم و با هر قومی از اقوام مختلف ایرانی که ارتباط پیدا کنیم، خواهیم دید که موسیقی خاص خود را دارد و از این طریق زبان، لهجه و فولکلور خود را پاس می دارد و در حفظ و تقویت میراث نیاکان می کوشد .

در مقاله ای که حدود یک ماه پیش در همین سایت ثلاث منتشر شد ، به طور خلاصه به این موضوع اشاره ای داشتیم و اینک مجددا تاکید می نماییم که اقوام و مردم همه ی شهرها و مناطق پیرامونی و دور و نزدیک کنگان ، قبل از ما به این مهم دست یازیده اند و محصولات فرهنگی قابل توجهی را تولید کرده اند .

موسیقی-نی-‌انبان

بندر عباسی ها ، بستکی ها ، قشقایی ها ، لرها ، مردم بوشهر و دشتستان و دیر و شاید بتوان گفت همه ی مناطق ایران دارند فرهنگ و لهجه و زبان خود را از طریق موسیقی و سرود عرضه می دارند و در ماندگاری و جاودانه کردن آن می کوشند .

در کنگان همه ی مولفه های مورد نیاز این حرکت فرهنگی وجود دارد . هم جوانان خوش صدا و هم نوازندگان قوی پنجه و هم شاعران خوش ذوق محلی سرا به تعداد کافی داریم که می توانند بسرایند، بنوازند و بخوانند . بودجه ی فراوانی هم برای این کار نیاز نیست . کافی است یکی از دلسوزان و علاقمندان فرهنگ و تمدن کنگان چند شعر از اشعار محلی فارسی و عربی از شاعران باذوق کنگانی اقایان محمود ابراهیمی، جلیل دشتی مطلق و ابراهیم ثابت یا دیگر شاعران خوب کنگان را برگزیند و خوانندگان و شروه خوانان مطرح کنگان مثل آقایان رحیم پوردرخش، محسن سناسیری، میثم فرخنده، دوژاهنگ و دیگر خوانندگان را ترغیب نماید و بر اساس موسیقی محلی آهنگی برای اشعار ساخته شود و به دست مردم برسد . یعنی یک هماهنگی مختصر و بودجه ای بسیار مختصر تر می تواند منشاء اثر بسیار بزرگی بشود .

ترانه های فولکلوریک و قدیمی و آوازهایی که ماهیگیران در موقع کشیدن تور یا کشاورزان در هنگام درو گندم و توزین محصولات کشاورزی می خوانده اند و دیگر تصنیف ها و ترانه های قدیمی به زبان های فارسی و عربی محلی کنگان هم گنجینه های خوبی هستند که می توان در این راه از آنها بهره گرفت .

چه زیبا خواهد بود و چه احساس لذت و غروری به ما دست خواهد داد وقتی صدای خوانندگان خوش صدای کنگان با لهجه ی فارسی یا عربی کنگانی در صدا و سیما طنین انداز شود یا در مراسم مختلف خصوصی و عمومی ، طنین گوشنواز موسیقی محلی ، فرهنگ غنی و دیر پای کنگان را فرا یاد آرد .

ثلاث – حسن عبداللهی

استاد دانشگاه

 

نظرات

  1. احسان says:

    احسنت جناب دکتر

  2. شکر says:

    با سلام… احسنت جناب عبدالهی عزیز… خیلی جالب بود…بنده هم با جنابعالی موافقم…

  3. شهروند says:

    با سلام خدمت استاد عبدالهی بسیار عالی بود ،سخنان بجا و راه حلهاتون معقول ومناسب ،امیدوارم صاحبان شأن تدابیر لازم را اتخاذ نمایند.

  4. شهروند says:

    باسلام خدمت استاد عبدالهی،بسیار عالی بود ،سخنان بجا و راه حلهای معقول و مناسب ،امیدوارم صاحبان شأن تدابیر لازم را اتخاذ کنند

  5. کنگون says:

    احسنت بر استاد بزرگوار
    اما گوش شنوا نیست آقای عبدالهی

    • حسن عبداللهی says:

      با تشکر از شما و همه ی دوستانی که ابراز محبت کرده ند ، عرض می کنم که ان شاء الله گوش شنوا پیدا خواهد شد .
      من انتظار ندارم که نهادهای دولتی اقدامی در این مورد انجام دهند چون احساس می کنم این عزیزان هنوز ضرورت موضوع را درنیافته اند ، بلکه انتظارم این است که با توجه به اینکه بودجه ی زیادی برای این کار نیاز نیست ، بخش خصوصی و افراد دلسوز کنگانی مبادرت به انجام این کار نمایند .

  6. نوید says:

    بسیار زیبا
    ممنون از آقای عبداللهی

  7. طلبه کنگانی says:

    سلام علیکم آقای عبداللهی معلم من

    اگر منظور حضرت عالی نی همبونه است که واقعا متاسفم این نوع موسیقی که تا چند سال پیش فقط نزد کولی ها پیدا می شد الان شده فرهنگ بوشهریها…

    شما شاید از قدیم شنیده باشید که می گفتند: چه غنا و چه زنا

    • حسن عبداللهی says:

      سلام دوست عزیز
      نه من این ضرب المثلی را که شما ذکر کرده اید نشنیده ام ولی منظور من از موسیقی دقبقا همان نوع موسیقی است که در صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود .
      احتمالا جنابعالی هم مثل بسیاری از صاحب نظران دینی ، آنچه در صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود را مطابق با زنا نمی دانید .

  8. نوخده says:

    السلام علیکم و علینا و علی عباد الله الصالحین.بعرض برسانم که به نقل از متولدین سال ۱۳۰۷ : در آن زمان کولی ها دوره گردی می کردند و زمانی که اطلاع پیدا می کردند که در محله ایی مراسم عروسی بر پا شده اینها میامدند و با نی انبان مجلس عروسی را گرم می کردند که به همراه آنها میمون هم بود.البته همه مراسمات هم نبود فقط جاهایی که صاحبخانه وضعیت مالی خوبی داشت.

ارسال نظر

این خبر برای شما تهیه شده است لطفا نظرتان را بیان کنید.

یادداشت سایت

متن