مرگ تلخ کارگر ۱۹ ساله شهرداری سیراف و خلاء امکانات پزشکی

سیراف says:

خدا رحمتش کنه صبری به مادرش بده

سعید سایلنت says:

?حادثه ی منجر به فوت کارگر شهرداری بندر سیراف، جوان ۲۱ ساله سیرافی… قاسم امجدی ?
با سلام
امروز ۱۳۹۴٫۰۶٫۲۱ در ساعت ۱۱٫۳۰ آقای قاسم امجدی فرزند غلامحسین، جوان ۲۱ ساله، کارگر شهرداری بعد از برق گرفتگی، در بهداری سیراف به مدت نزدیک به دو ساعت ماند تا پس از دو ساعت ماندن در سیراف و نبود دستگاه اکسیژن و عدم تعهد بهداری مبنی در ارسال سریع بیمار به شهرستان و نبود آمبولانس در بهداری ، فوت کرد.
این کارگر زحمتکش توسط یکی از آشنایان و با ماشین شخصی به سمت کنگان حرکت می کنند که در نیمه ی راه فوت میکنند.
توجه به چند نکته لازم است :
۱- ابتدا به شرح حادثه و دلیل برق گرفتگی بپردازیم: در ساعت ۱۱٫۳۰ روز شنبه ۱۳۹۴٫۰۶٫۲۱ دو تن از کارگران شهرداری به نامهای آقایان محمد بلوچی و قاسم امجدی در خیابان اصلی سیراف، روبروی اسکله و کنار عکاسی عباسی، در حال هرس کردن درختان کنار خیابان هستند بلکه به زیبایی شهرشان کمک کنند و درختان را برای رشد در زمستان آماده کنند. یکی از کارگران زحمتکش ، آقای قاسم امجدی جوان ۲۱ ساله، در حال جمع آوری برگ های درختان می باشد. برای لحظه ای احساس خستگی می کند و در حالی که خیس عرق بوده است، در زیر درختی به ترانس برق تکیه می دهد ( جعبه ی درب بسته ی ترانس – که معمولا به رنگ سبز است و به اندازه ی یک و نیم در یک متر است) که به دلیل اینکه کل جعبه برق داشته است دچار برق گرفتگی می شود و همکارش که در حال هرس درختان بوده است به کمکش می آید و تا میخواهد او را نجات بدهد خودش نیز برقش میگیرد، به ناچار با پا و با کفش ایمنی او را هل می دهد و به بهداری میرسانند.
۱) اول اینکه بعد که جعبه ی ترانس را کارمندان اداره ی برق میگشایند، می بینند که تمام فیوز ها پوسیده است و کف جعبه ریخته است و سیم های لخت به درب جعبه چسبیده است. این در نوع خود فاجعه است. یعنی ممکن است تمامی ترانس ها همچین مشکلی داشته باشند به خصوص که هیچ چکی بر روی آنها انجام نمی شود مگر اینکه مشکلی پیش بیاید و یا مث این بنده خدا کسی فوت کند. مردم انتظار دارند این ترانس ها و موارد خطرناک حتما به صورت ماهانه حداقل چک شوند. نه اینکه موقع اتفاق حادثه ای، فقط به صورت دیمی و سریع مشکلی را برطرف کنند و به قولی ” حالا فعلا راه بیفته تا بعد” نباشد. ( مگر در طول سال چند بار مشکل برقی به وجود می آید، بقیه ی وقت ها اداره برق میبایست جهت چک کردن و پیشگیری از بروز حادثه برنامه ای مشخص داشته باشد که متاسفانه در حال حاضر وجود ندارد و حتی همان شست و شوی ترانس ها که سال ها پیش انجام میگرفت به فراموشی سپرده شده است. ما از این زاویه اداره برق را مقصر میدانیم ).
۲- این کار گر زحمتکش را به بهداری یا درمانگاه سیراف میرسانند به دلایل نامعلوم که البته برای ما معلوم است بیماری که هنوز هوش داشته است را به مدت دوساعت در بهداری نگه میدارند تا بیمار فوت میکند…
اول اینکه ، امکاناتی در درمانگاه وجود ندارد که بخواهد به بیماری رسیدگی شود.
دوما آمبولانسی در بهداری نبوده است که بخواهند بیمار را به شهرستان انتقال دهند، معلوم نیست به چه دلیل. . . همراهان بیمار وقتی میبینند درمانگاه دارد این پا و اون پا میکند پس از ۲ ساعت، خودشان با ماشین شخصی ۲۰۶ بیمار را به سمت شهرستان حرکت میدهند که متاسفانه در نیمه ی راه فوت می کند. بعد که ماشین حامل بیمار در راه کنگان بوده است، آمبولانس به درمانگاه رسیده و پشت سر آن به سمت کنگان می رود…. ما که نمی دانیم برای چی؟
دلیل اصلی : درمانگاه سیراف فاقد هر گونه امکانات اولیه نظیر دستگاه اکسیژن و یا شوک و … می باشد. فقط داروهای سر درد ، سرما خوردگی و دل درد در آن یافت میشود. ( که این هم یادتان نرود که باید فقط از ساعت ۸ صبح تا ۱۲ بجز روزهای تعطیل مراجعه فرمایید که در غیر این صورت حتی اگه میخواهید بمیرید، بمیرید چون می گویند دکتر نیست.)
۳ – وقتی که شخصی دچار برق گرفتگی میشود به دلیل بالا رفتن فشار خون بعضا دچار ایست قلبی می شود و حتما به دستگاه اکسیژن و دستگاه شوک لازم هست که متاسفانه هیچ گونه وجود ندارد.
یک دکتر عمومی هم که در اینجا وجود ندارد. دانشجویان سال آخر پزشکی جهت کارآموزی به این درمانکاه آمده و با ژست یک دکتر متخصص از اروپا جهت نوشتن داروی سرماخوردگی به کتاب های خود که همراهشان هست مراجعه میکنند. که برای این گونه بیماری های ساده به دلیل نبود پزشک، اهالی سیراف خودشان با تکرار و تمرین ، و سعی و خطا خوشان بهتر میدانند جهت بیماری شان چه دارویی مصرف کنندد . پس لطفا پزشکی برای همین درمانگاه پوکیده تهیه کنید که به یه امیدی بشه رفت پیشش .
* درمانگاه شبانه روزی و دارای اورژانس که الان شش سالی هست قول داده اند که برای سیراف می آورند و کلی با اون برای خودشون تبلیغات کردن فعلا هنوز تو راه است ، نرسیده است.
این جوان ۲۱ ساله سیرافی که عمرش رو داد به بازماندگان، به دلایل مفت و الکی… ولی فردا یا پس فردا ممکن است همین مسائل نوبت من ، اون ، برادر یا خواهر من اتفاق بیفتد …

واقعا جای بسی تاسف است این همه شرکت اطراف سیراف باشد و اون وضع درمانگاهش باشد، جای بسی تاسف است…

پس از اینکه بیمار فوت کرده است از بازمانگان بیمار و آشنایان به بهداری رفتند که متاسفانه هیچ کس پاسخگو نمی باشد.
واقعا جای بسی تاسف است….

اگه متمایل هستید میتوانید در گروه های دیگر نیز انتشار دهید تا نگویند خودش دست در سوراخ برق کرده است یا اینکه به دلیل سکته فوت کرده است….
شاید در این زمینه برای بهبود تلاش شود.

جوان سیرافی says:

آقای روشن با سلام،شما مسولین شهر سیراف باید جوابگو باشید که بعد از دوسال و اندی از عمر شورانتونستید درمانگاه را شبانه روزی کنید..حاجی جون حال چراا این پایه برق های فشار متوسط وسط خیابان رو جمع نمیکنید شاید منتظر هستید کسی بهش برخورد کنه…چرا جاده سمت ورودی و شرقی شهر درست نمیکنید شاید متتظر…..حاجی فقط میگی داریم پیگیری میکنیم و وقتی اتفاقی افتاد دیگه گردن هر ارگانی بیاندازی دور شده…

ناشناس says:

خدا بگم چیکارشون کنه من نمیدونم پارک شاختن مهم تره یا یه بیمارستان شبانه روزی

شهروندغمگین سیرافی says:

سلام این مصیبت روبه خانواده امجدی تسلیت میگم واقعا ازاین اتفاق پیش آمده متاثرشدم واقعاتعجب میکنم که چرا اداره برق با اینکه خانمی باهاشون تماس گرفته بوده وگفته بوده پایه ترانس برق داره وخانمه برقش گرفته امااونابرقروقطع نکردن بعدازاین اتفاق تازه یادشون افتاده برق روقطع کنن دقیقا نوش داروپس ازمرگ سهراب وامادرمانگاه سیراف که پزشکاش کاربلدنیستن وقتی بهشون مراجعه میکنیم میگن شیفت کاریمون تموم شده واقعا مابایدچیکارکنیم حتمایکی بمیره که به فکربیفتن بیچاره مادرش چه داغ بزرگی متحمل شده خداصبرجزیلی بهش عطاکنه امیدوارم وعده یک ماهه به یک سال نکشه برای پزشک هم بایدفکراساسی بکنندبایدپزشک مجربی بیارن نه تازه کارکه ماروموش آزمایشگاهی قراربده

بنده خدا says:

بترسید از خشم خدا……
برید آقا برید پارک درست کنید واسه غریبه ها….ملت سیراف عادت کردن به کمبود امکانات…به اینکه کار در خونشون باشه و جووناش بخوان با موتو ر مسافرکشی کنن بخاطر یه لقمه نون حلال…بندر سیراف آب نداره اونوقت از شهرک توحید پشت سرهم تانکرای سی هزارتایی دارن میان از اینجا آب میبرن هیشکی هم ککش نمیگزه تا کی میخواید همینجور ساکت بشینید بخدا بسته دیگه….
بنده بعنوان یه شهروند سیرافی این مصیبت عظیم رو خدمت خانواده امجدی مخصوصا مادری که داغ چهار فرزند رو دیده تسلیت عرض میکنم…خدا بهتون صبر بده مادر

صادق says:

اقای فرماندار حرف مردم سیراف گوش کن لطفا یه درمانگاه خواستن این همه سنگ اندازی نداره…شهردارمون که میاد قول یکماهه میده امکاناتی که باید ده سال پیش میاوردن که نیاوردن اقایون شما براش هزار تا دردسر ایجاد میکنین لطفا پیگیری