در یک طرف سکه عبارت کنکون (کنگان) و در طرف دیگر بنظر می رسد کلمه (قرش) واحد پول قدیمی درج شده است.
به گزارش ثلاث،(۱) بحرین: (احمد محمد بن خلیفه العتبی) سابقاً در القرین ( کویت) ساکن بوده و از قبیله العتوب بشمار می آمده است، او بکار تجارت با افرادی در ساحل ایران مشغول بوده است، در آغاز فعالیت با مردی از اهالی کنگان “بندر کنگون” درگیر شده اورا بقتل می رساند.
حاکم بندر کنگون در آن دوره شیخ خاتم بن جباره نصوری بوده است و پس از این ماجرا قاتل متوارى شده و به “القرین” کویت بر می گردد، ولی اهالی بندر کنگون ( کنگان) از محل اختفای قاتل آگاه شده و با ارسال نامه ی به اهالی القرین که (حاکم کویت در آن زمان مبارک اول بن صباح بن جابر العتبی بوده ) از آنها می خواهند جانی را تسلیم کنند و تهدید می کنند در “غیر اینصورت” و در حالت عدم تسلیم قاتل مذکور، کنگانی ها هر لنج و کشتی مربوط به آن منطقه را نابود می کنند.
و در نتیجه این تهدیدات سکان “القرین” کویت به هراس افتاده و از پدر احمد (شیخ محمد بن خلیفه العتبی) درخواست کردند تا برای فرزندش جایی دیگر پیدا کند و به جایی دیگر برود و اصرار کردند برای در امان ماندن از انتقام جوئی اهالی کنگان او آنجا را ترک کند، لذا او مجبور به ترک القرین (کویت) شد و به جائی دیگر یعنی قطر (gultah) رفت.
کتاب معاملات موسسه ی جغرافیای بمبئی (هند)سال ۱۸۴۴میلادی
(۲) ضرب سکه در کنگان (یک قرش)
این قضیه هم برای خود، جریانی دامنه دار و مربوط به دوره شیخ مذکور در کنگان بوده است، و جهت روشن شدن اصل مطلب نیاز به مطالعه و تحقیقات گسترده و مستندی دارد.
در یک طرف سکه عبارت کنکون (کنگان) و در طرف دیگر بنظر می رسد کلمه (قرش) واحد پول قدیمی درج شده است.
تهیه و ترجمه :عبدالمجید اورا
متن
بسام کریمی- من بی ثوادم و این مهمترین ...
مش مختار گفت: چته ملا مُنگ الدین اول ...
ندارد روغنی فانوس فرهنگ در این ...
از آسانسور که برگردند برمی گردند ...
بسام کریمی: وقتی در سال ۲۰۱۶ میلادی ...
یه صبح دیگه و یه سلام دوباره به همه شما ...
بسام کریمی (هامور) و اما امروزه ...
خب حضار گرانقدر... همه شما با بیوگرافی ...
ایهاالناس... دولتمردان گرام، سران ...
آقا من اعتراض دارم… یعنی نه تنها من ...
طرف را کشتند و رفتند به زندگیشون رسیدند دلتون خوش ترس کویتی ها از کنگان هههههههههههههه
اهالی کنگان واقعا ترس هم دارند،راست راست راه میری میبینی هزارتا انگ بهت میزنن،از بس مردم به هم حسادت دارن و زیراب همو میزنن.میخوای یه جایی استخدام بشی اونقدر علیهت بدگویی میکنن و تهمت میزنن که رئیس اداره ندیده عذرت رو میخواد چون اینجوری بهش القا کردن که طرف انگار مفسدفی الارضه و…و…و…
اینجا اگر یکرنگ باشی زود دلشان را میزنی،اینجا جای رنگین کمانهاست،هر لحظه یه رنگ،اینجا محل زندگی حزب بادهاست،محل زندگی دوروها و چندروها…….
درست صحبت کن
یکی از این سکه ها رو من پیدا کردم