بروز شده در : یکشنبه 26 فروردین 1403 ساعت 9:13 قبل از ظهر

آخرین اخبار

کد خبر: 29902
تعداد نظرات:۱۴ دیدگاه
تاریخ انتشار:سه شنبه 22 تیر 95 5:26 ب.ظ

در خصوص شهرستان کنگان و عسلویه؛

مردم این منطقه را دریابید

ثلاث- حق دارید عمق مصیبت ما را باور نکنید ! ما خودمان هم هنوز گیج و حیرانیم ! ماخودمان هم هنوز نمی دانیم که چطور شد که اینگونه زیر دست و پای صنعت و رهاورد شوم آن پایمال گشتیم!

حق دارید عمق مصیبت ما را باور نکنید ! ما خودمان هم هنوز گیج و حیرانیم ! ماخودمان هم هنوز نمی دانیم که چطور شد که اینگونه زیر دست و پای صنعت و رهاورد شوم آن پایمال گشتیم!   مردم کنگان و عسلویه و جم زندگی آرامی داشتند، کوه و دشت و دریا و دیگر نعمت های خدا را در اختیار داشتند و نانی می خوردند و هزار بار  شکر خدا را به جا می آوردند. یک باره و بدون اینکه احدی از مردم منطقه خبر دار باشد،  تصمیماتی در مرکز کشور گرفته شد و مردم منطقه ناگهان خود را با هزاران تن آهن و سیمان و فولاد و فنس و بند و دیوار و دکل و فلر و آتش و گاز مواجه دیدند !  ناگهان همه ی منطقه ی ما اشغال شد . ساحل را گرفتند، با بلدوزرها و دینامیت هایشان به جان کوه هایمان افتادند، دشت های حاصلخیزمان را آهن و دکل و سبمان کاشتند و ماهی ها را با گندابهای صنعت متعفن خود کشتند و فراری دادند. مردان و زنان نفتی از گوشه و کنار کشور به سمت منطقه ی ما سرازیر شدند، چیزی نگذشت که جمعیت آنها بر ما فزونی گرفت و در شهر و دیار خود در اقلیت قرار گرفتبم و غریب شدیم !  برای اینکه بتوانیم در زمین هایی که زمانی به خودمان تعلق داشت، و اینک با فنس و حراست و دروازه و دربان از ما گرفته شده بود، قدم بگذاریم، باید از این غریبه ها اجازه می گرفتیم و هزار تحقیر و استخفاف را تحمل می کردیم تا شاید بتوانیم دل این غریبه های پاترول سوار شیک و سرخ و سفید را نرم کنیم و اجازه دهند که در برابر آبیاری فضای سبز یا تمیز کردن اتاق ها و کارگاه هایشان و حراست از حریم شرکت هایشان، دستمزدی مختصر به ما بدهند تا نان و معاش خانواده مان را تامین کنیم !

بزرگان ما به جوانانمان دلداری می دادند که صبر کنید، خودتان را با زندگی در شرایط جدید وفق دهید،  بروید درس بخوانید،  متخصص شوید، مهندس شوید، نیازهای فنی تأسیسات منطقه را تشخیص دهید و در همان رشته ی مورد نیاز تخصص و مهارت کسب کنید.  نگران نباشید، منطقه از آن ماست، به زودی فرزندان تحصیل کرده و متخصص ما هم از این خوان گسترده نصیبی خواهند یافت!   اما صد حیف و صد دریغ که هرگز این آرزو برآورده نشد ! الان نه تنها ده هامتخصص و تحصیل کرده ی بومی پشت دیوارها و فنس های شرکت های صنعتی مانده اند، بلکه جارو کردن و نگهبانی و خدمات فضای سبز  را نیز از جوانان ما دریغ داشته اند .    چه کسی باور می کند که در عسلوبه، جوانی محبور شود برای امرار معاش،  به تعبیر مقام معظم رهبری، “کوله برداری”  کند ؟

عسلویه، آن ابهت و ثروت و شهرت جهانی را داشته باشد و جوان اهل عسلویه برای یک بسته موبایل محبور شود جانش را فدا کند ؟! این درد را با که باید گفت؟  چه کسی می خواهد پایانی بر این همه اجحاف و مظلومیت بگذارد؟ من کار ندارم که واقعه ی اسکله ی نخل تقی چگونه پیش آمد و آیا آن جوان نگون بخت واقعا می خواسته کارتن یا بسته ای را با موتور سیکلت از اسکله خارج کند، یا اصلا قاچاق و کوله و کارتنی  در کار نبوده، تمام حرف من این است که فرض کنیم ادعای مامور انتظامی صحت داشته و آن جوان می خواسته بسته ای را از اسکله خارج کند؛ سوال بزرگی که ذهن هر صاحب وجدانی را به  چالش می کشد این است  که چرا جوانی که در ثروتمند  تر ین نقطه ی کشور زندگی می کند، مجبور شود دست به کاری بزند که جانش را در قبال آن فدا کند ؟! لطفا یک لحظه به عمق محرومیت و فاجعه فکر کنید ! دشت و دریا و کوه و همه ی راه های سنتی امرار معاش را از مردم منطقه گرفته اند و راه های اشتغال در شرکت ها را نیز بر آنها بسته اند، بعد به خاطر یک بسته موبایل، با تیر مستقیم سر جوانشان را، آن هم در روز عید، هدف قرار می دهند.  خواننده ی محترم این سطور، یک لحظه خود را به جای مردم داغدار نخل تقی بگذارد و ببیند چه حالی پیدا می کند ؟    اما آنچه عمق فاجعه را بیشتر و دل انسان را پر خون می کند،  موضع گیری و تهدیدهای بعدی نیروی انتظامی است که به جای اعتراف به خطای مامور وظیفه نشناس، و تلاش برای آرام کردن مردم،  قضیه را وارونه جلوه می دهد و در بیانیه  های خود سخن از درگیری بین قاچاقچیان و ماموران انتظامی به میان می آورد و مردم را از پلیس فتا و تعقیب و مجازات می ترساند.   بعضی سایت های خبری نیز بدون تحقیق، همین بیانه ها را ملاک خبر خود قرار می دهند  و سعی در وارونه   جلوه دادن واقعیت ها می نماید . مضحک تر و مصیبت بارتر از همه، موضع گیری مغرضانه ی رسانه ی ملی است . سیمای استان بوشهر در دروغی شاخدار، مرگ جوان اهل نخل تقی را در اثر حاثه ی رانندگی اعلام کرد ! باز، خدا پدر دادستان محترم استان و نماینده ی مجلس و سران سپاه پاسداران استان و ائمه ی جمعه و  جماعات شهرهای عسلویه و  نخل تقی و ریش سفیدان و علمای منطقه را بیامرزد و به آنها جزای خیر عظا فرماید که با شجاعتی حق مدارانه سعی کردند با همراهی با مردم داغدیده و تلاش در تهیه ی امکانات معالجه ی مجروحان حادثه،  اندکی از آلام این داغدیدگان را مرهم نهند و تسلایی برای قلب خونبارشان فراهم آورند .  شجاعت  و واقع بینی حجه الاسلام سید علی هاشمی نژاد امام جمعه ی شهرستان عسلویه نیز ستودنی است  که حادثه ی نخل تقی را یک “حادثه ی تلخ”  قلمداد کرد و آن را نتیجه ی “برخی نابخردی ها” دانست و از رئبس دادگستری خواست که با متخلف،  برابر قانون برخورد شود .  ایشان در خطبه دوم نماز جمعه ای که گذشت به درستی به مسئولان منطقه اخطار دادند و اعلام کردند که “زیبنده ی نظام نیست که یک جوان در عسلویه و جم بیکار باشد و مجبور شود به خاطر امرار معاش خانواده اش خود را در معرض گلوله قرار دهد.

” جوانان، نخبگان، شوراها و دلسوزان شهرستان های عسلویه و کنگان و جم، چیز زیادی از  مسئولان نمی خواهند؛ تنها خواست است آنها این است که اندکی از ثروت های این شهرستان ها برای اشتغال و عمران منطقه هزینه شود. ثروت عسلویه یک ثروت ملی و متعلق به همه ی مردم ایران است اما چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است .  ابتدا باید اشتغال و رفاه مردم منطقه تامین گردد و عیب و عار بیکاری و فقر از  دامن این منطقه برچیده شود.  به قول امام جمعه ی محترم عسلویه ” بی عدالتی قابل تحمل نیست”.  مردم ولی نعمتان این نظام هستند و رفاه و آسودگی و خوشبختی مردم منطقه باید در اولویت های مسئولان دولتی و مراکز صنعتی عسلویه، کنگان و جم باشد .

 

حسن عبدالهی

برچسب ها: ,

نظرات

  1. علی حیدری says:

    احسنت بر استاد بزرگوارم
    در دبیرستان دکتر حسابی بنک درس های اخلاقی بسیار از شما بزرگمرد آموختم ..
    خداوند شما را حفظ کند

    • حسن عبداللهی says:

      ارادت دارم خدمت آقای دکتر حیدری عزیز . خوشحالم که شما با وجود اقامت در آمریکا و سالها دوری از بنک و کنگان ، باز هم قلبتان برای این دیار می تپد و اخبار و وقایع منطقه را پیگیری می کنید .
      خداوند به شما توفیق دهد .

  2. محمد از کنگان says:

    آفرین به به شجاعت شما و زنده و پاینده باشید
    امیدوارم روزی تبعیض ریشه کن شود و جوانان بومی شغل خوبی در منطقه خود داشته باشند

  3. ناشناس says:

    بی عرضگی مردم کنگان و جم و عسلویه بلعث این اتفاقاته،بی عرضگی خودتون رو به گرذن تهرانبا ندازید

    • کنگانی says:

      آقا یا خانم محترم منظور از بی عرضگی از نظر شما چیست؟ مردم این منطقه چه کو تا هی کردن؟

    • امید says:

      بی عرضگی از مردم کنگان نیست عمو.بدبختی مردم این خطه،زمانی شروع شد که اونهایی که نسبت به این مردم مسئول بودند یا ترسیدند حرف بزنند صندلیشون رو از دست بدهند یا اینکه …..میگیرن که کلا ساکت باشن.پس دفعه آخرات باشه به این مردم نجیب لقب بی عرضه میدی.

  4. کنگونی says:

    باسلام
    درود برشما بزرگ مرد

  5. غریبه says:

    عالی بود میتونم متن رو کپی کنم و در فضای مجازی منتشر کنم؟

  6. همشهری says:

    درود و احسنت بر قلم و قلب روشن و حق تان
    حکایت این جماعت مصداق
    فرد خواب که میشه بیدارش کرد وفردی که خودشو به خواب می زنه که مهال بیدار بشه

  7. حمید دیکتاتور says:

    یک کسی که نام ” ناشناس ” را برای خودش انتخاب کرده ، معتقده که ناکامی مردم کنگان و عسلویه در بهره مندی از نعمت پارس جنوبی ، به خاطر بی عرضگی خودشون بوده !
    من با فرض اینکه این بنده ی خدا هیچ سوء نیتی نداره ، ازش تقاضا دارم برای قضاوت در مورد مردم کنگان ، وضعیت و امکانات فعلی کنگان را مد نظر قدار نده و اگه خودش اطلاع نداره و تازه به منطقه قدم گذاشته ، بره از افراد قدیمی و مطلع بپرسه تا وضعیت ۱۵ – ۱۶ سال پیش کنگان و منطقه براش مشخص بشه .
    تا بیش از ۱۲ سال بعد از انقلاب در کل منطقه ای که الان به نام شهرسنان عسلویه شناخته میشه ، حتی یک دبیرستان وجود نداشت .
    و کل نوجوانان جم و عسلویه و کنگان در تنها دبیرستان کنگان درس می خواندند . جاده ها چنان داغان و بد بودند که رفتن به بوشهر چهار تا پنج ساعت طول می کشید . آیا شما از مردم چنین منطقه ای انتظار دارید که با متخصصان مجرب و تکنیسینهای کارآزموده ی خود در انتظار تاسیسات فعلی نفت و گاز باشند ؟ آیا از مردم چنین منطقه ی محروم و فراموش سده ای انتظار دارید که شرکت های فنی و تخصصی و حتی خدماتی آماده ثروتمندی داسته باشند و بلافاصله فرصت ۶ای شغلی پینانکاری را تصاحب کنند ؟
    نه آقا یا خانم ناشناس !
    مسئولان تاسیسات که آمدند ، پیمانکاران و شرکت های جنبی مورد نیاز خودرا لا خود آوردند و از همان اول با این پیش داوری آمده بودند که منطقه جنوب بوشهر ، بیابان بی آب و علفی است که هیچ کس در آن زندگی نمی کند . بعنی دولت و وزارت نفت و همه ی مسئولان ما را نادیده گرفتند و حد اقل در زمینه ی فنی حق داستند زیرا همان طور که گفتم متخصصی در منزقه وجود نداشت .
    حالا بعد گذشت سالها ، مردم .متطقه ، با کسب تجربه و تخصص ، خود را برای تصدی سمت های مدیریتی پارس جنوبی آماده کرده اند، اما متاسفانه حالا دیگر خیلی دیر شده و مافیای ثروت و قدرت مانند اختاپوسی بر ثروت های چنگ انداخته که مجالی را برای هیچ کنگانی یا دیری و جمی و عسلویهوای باقی نگذاسته است .
    مروم این منطقه بی عرضه نیستند ، شما بی انصاف و نمک ناشناس تشریف دارید .

  8. ناشناس says:

    سلام. اگرما به این باور برسیم که همگی انسانیم و تهرانی و کنگانی، ترک و لر، عرب زبان و عجم و شهری وروستایی، همگی به یک اندازه حق داریم زندگی بهتر و زیباتری رو داشته باشیم تمام این مشکلات تاحد قابل ملاحظه ای برطرف میشود. پس لطفا شبیه نژادپرستان فکرنکنید و کنگان رو جدا از تهران ندانید همه ی ما انسان و ایرانی هستیم و باید به تمام کشور بقبولانیم که درهمه جا باید به یک اندازه از سرمایه ی ملی استفاده شود وتمام کشورمون زیبا و مورد پیشرفت واقع شود فقط همین.

    • قاسم از کنگان says:

      ما به این باور رسیده ایم و سالها با این روالی که می فرمائید زندگی کرده ایم ؛ آیا تهرانی های از ما بهترون هم به این باور رسیده اند که مردم اینجا هم نیاز به امکانات،رفاه،خدمات درمانی و تفریح دارند و انسان هستند… پس موضع خودتون رو درست و واضح بیان کنید

    • امید says:

      کسی نژاد پرستانه حرف نزده،مردم این شهر از کمترین امکاناتی که باید داشته باشند و ندارند،دارند حرف میزنند.طرف غیر بومیه دو سال توی این شهر میمونه میشه بومی نامشم بهش میدن اونوقت من که اجدادم توی این شهر دفن شدند،نه.متاسفم برای اونهایی که روی صندلی هاشون لم دادند و فقط به فکر منافع خودشون هستند.

  9. محمدی says:

    با تشکر از بیان زیبایتان، ولی متاسفانه تا زمانی که مسئولین شهر با مردم همراه و همدل نباشند هیچ پیشرفتی در این زمینه نخواهیم داشت.

ارسال نظر

این خبر برای شما تهیه شده است لطفا نظرتان را بیان کنید.

یادداشت سایت

متن