بروز شده در : پنجشنبه 30 فروردین 1403 ساعت 10:46 قبل از ظهر

آخرین اخبار

کد خبر: 42767
تعداد نظرات:بدون نظر
تاریخ انتشار:یکشنبه 8 مرداد 96 9:24 ق.ظ

سهم صبر در ارتقاء عقلانیت اجتماعی

نویسنده: اسمعیل مختارپور کارشناس ارشدعلوم قرآن و حدیث شهرستان کنگان از صفات پسندیده بشری که انبیاء عظام همواره بر آن صحت تایید گذاشته و آرزوی دارا بودن آن نزدهمگان امری رایج و پسندیده است صفت پرارزش (صبر،حوصله،تحمل و طاقت)به عبارتی ظرفیت است. از آنجایی که آدمیان بعکس سایر موجودات که ازدو ویژگی عقل و غریزه […]

نویسنده: اسمعیل مختارپور
کارشناس ارشدعلوم قرآن و حدیث شهرستان کنگان

از صفات پسندیده بشری که انبیاء عظام همواره بر آن صحت تایید گذاشته و آرزوی دارا بودن آن نزدهمگان امری رایج و پسندیده است صفت پرارزش (صبر،حوصله،تحمل و طاقت)به عبارتی ظرفیت است. از آنجایی که آدمیان بعکس سایر موجودات که ازدو ویژگی عقل و غریزه برخوردارند این دو صفت انسانی مدام در نزاع و کشمکش می باشند و آدمی همواره انتخابگر صحنه های پرغوغای مقتضیات درون خود است و اگرخدایی نخواسته دنبال هوای نفس و مطلق غرایز رفت، سیردر عالم حیوانیت نموده و مقام خود را تاحدحیوان تنزل داده و در جایی قران کریم مدعی پست تر از حیوان بودن آن برای انسان شده است.

اما اگر در مسیر عقلانیت و فراتر از غریزه گام برداشت و غرایز خویش ر اتحت فرمان عقل سکان دار اصلی بدن قرارداد و به سوی آن مقصدروانه گشت ره به سوی فطرت عالی و خدا جویی بازکرده و این انسان دیگر نماینده خدا بر زمین است همان گونه که خدا در آغاز خلقت وعده آن داده بود درسوره بقره آیه ۳۰(اذقال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه) هنگامی که خداوند به فرشتگانش فرمود من می خواهم نماینده خود را بر زمین قراردهم (بوجود  آورم) و یا در سوره اسراءآیه ۳۰می فرماید:( ولقدکرمنابنی آدم وحملناهم فی البروالبحرورزقناهم من الطیبات وفضلناهم علی کثیرتفضیلا) و مابنی بشر را کرامت دادیم و انان را در خشکی و دریاتوانی جابجا دادیم و آنان را از پاکی ها،روزی دادیم و وی را بر بسیاری ازموجودات برتری دادیم.خود تاییدی است (بربرتری عقلی انسانهابرسایرموجودات خلقت)

در میان اقسام صفت های الهی که می بایست ادمی بنابه تکلیف خودکه (نماینده خدا در زمین) است و مرتب آن روبه منصه ظهور برساند صفت صبر است که نشانه تعادل و ظرف، ظرفیت وجود آدمی است .بروز و ظهور این صفت دراجتماع و مجتمع انسانی نشان از سلامت بهداشت روحی ،جسمی و روانی افراد دارد. قرآن کریم در موارد متعددی برای نامر صحه گذارده و ازان به عنوان زیبایی خلقت یاد کرده و فرموده است. فاصبرصبراجمیلا(سوره معارج آیه ۵)این صفت رابار زترین صفت انسانی در برخورد با انسان های جاهل،نادان،عجول و پرخاشگر به عنوان یک راهکار عملی لازم، معرفی فرموده است در مقابل این صفت عالی صبر،صفت خشم و عصبانیت و غضب بروز و نمود دارد. در نگاه کلی اساسامان می توانیم منکر این صفت شویم و مزیت این صفت را نادیده بگیریم همان گونه که برای پایداری جوامع و ارتباط دوستی مستحکم صفت خشم،اعتراض، غضب و عصبانیت لازم و ضروری است برای حفظ بقاء و ادامه آن نیز لازم است. برای این صفت ثابت و عالی در شکل تکامل یافته خود می توان از واژه های معادل آن نظیر استقامت، دفاع،ایستادگی ،خشم و غضب کنترل شده تحت محدوده عقل تعریف شده و چهارچوب مشخص شده آن برای حفظ ادمی و بقاء جوامع بشری لازم و ضروری است مثال آورد.

گروهی نیز در عالم واقع و از سر قضاوت یک جانبه گرایانه وجود این صفت(خشم و غضب) را اضاف بر سازمان هستی دانسته و در تمثیلات و عبارات و گفته های روزمره خویش ضرورت وجودی وی رانفی کرده و عامل بروز و ظهور جنگ ها و کشمکش ها دانسته و بر هستی و طبیعت آدمی به دلیل وجود همچو صفتی ایراد گرفته اند. علی ایحال این خود انسان است که این اشرفیت و پتانسیل را دار است که بتواند جانشین خدا در زمین باشد و دست به ظرفیت آفرینی مجدد بزند و رفته رفته به افزایش سعه وجودی خویش بپردازد لذ اباید همواره این صفت عالی لحظه به لحظه ارتقاء و افزایش دهد. از سویی در مجتمع های بشری وجوامع امروزی می بینیم گروهی هستند که به علت عدم غلبه بر غرایز درونی و توجه میل شدید به غرائز علاقه خود را یک طرفه کرده و مقهور انواع غرایز درونی و ذاتی خود شده اند تاجاییکه تعادل انصاف و عقلانیت را ازدست داده و یکسو گرایانه تابع، تسلیم و بنده غرایز آنی و جلوه صفات غیر انسانی خویش شده و ان را مطمح النظر قرار داده اند و در پیشروی و حفظ بقاء غریزه جدیت تام ورزیده و درره رسیدن به آرزو،آمال، قصرها و برج های درون خویش را آذین بندی نموده اند و به چیزی غیر از این نمی اندیشند و رضایت نمی دهند.

وصول سریع به این اهداف متمرکز بیرونی و درونی خویش با ضابطه عقل و معیارهای موجود انسانی هم سو و هم رتبه نیستند لذا تلاش بی حد و حصری می کنند تا در این راه موفق شوند غافل از این که موجب ریختن آبروی خویش و دیگران و زحمتی بلا وصول به منتهای آرزوی ذهنی است مضافا شاید انسان هایی باشند که برای وصول به مشتهیات نفسانی و میل گرایی مفرط خویش موقتا دسترسی بیابندبه فرمایش قران کریم “من یریدالعاجله عجلناه مانشاء[سوره اسراءآیه۱۸]

آن کس که متاع زودگذر دنیای مادی ر امی طلبد آن مقدار ازان راکه بخواهد و به هرکس که اراده کنیم، می دهیم و در ادامه ایه شریفه، درحالی که مذموم و از درگاه خداوند رانده شده است.بسیاری از مردم با وجود این ایات روشن و بین متنبه نشده و مرتب اسب بخت خود را به طرف آمال و آرزوهای دست نایافتنی می تازند و از تمام آبرو و داشته های بشری موجود خود استفاده می کنند تا به اصطلاح پیشرفت کنند بطوری که اصول اولیه انسانی نظیر  اخلاق زیرپا گذارده و نسبت به هم نوعان شریف خودتهمت و آزار و ایذاء وارد می کنند که مصداقاً به برخی از این موارد دردسرساز اشاره می کنم.

۱).برخی افراد از آرزوهای زودگذر دنیایی و غیر ضروری بحسب فطرت اولی نمی توانند چشم پوشی کنند نظیرخرید ماشینهای لوکس و غیر ضرور و گران قیمت یا ساختن ساختمان ها و برج های بلند یا چشم هم چشمی هایی که ناشی از روند و پیشرفت کاذب جلوه شهر نشینی و شهری گری است که مبنا و سنخیت صحیحی با تمکن و دارایی و شخصیت حقیقی و کرامت نفسانی آدمی ندارد. شخصیت و آبروی خود را به مخاطره انداخته وای بسا برای جلب رضایت اقوام و فرزندان خود موجب دردسرشده و در راه تهیه و تحقق این آمال و آرزو دست از پای نمی شناسند به زبانی ساده(برای راحتی و آسایش و دنیای دیگران، آخرت خود را تباه کرده و به بهای اندک می فروشد.)اینجاست که خیلی ازخواهش ها و نقشه های دنیایی امکان تحقق و فراهم شدن ان برایشان میسر نیست مثلا با توسل به انواع قرض ها از اشخاص و یا توسل به بانک ها در قالب تسهیلاتی نظیر وام های مضاربه ،جعاله،قرض الحسنه،یا خرید خانه، انواع وام های معاملاتی دیگر که آن هم خود، بشرط تحقق و اعطا، از نظر دینی و شرعی ضماندار است. زیرا قانونگذار تسهیلات، از ما نخواسته پول و سپرده مردم در بیت المال را در راه های غیرمتعارف و تعریف نشده در قالب تسهیلات، صرف و هزینه شود حال برای تحقق این خواسته ناچاربه ابتیاع ضمانت اجرایی و وثیقه می گردد.

بنابراین از اقوام درجه یک، دوستان، همسایگان همکاران و غیره بدون در نظر گرفتن مسائل شرعی وام و کارشناسی نظیرقدرت استر داد وجوه عاریتی سرمایه در زمان و موعد مشخص، طلب ضامن معتبر می گردند. حال شاید در این مورد ضامنی پید انکردند و یا کسی از ضمانت فوق سرباز زد.
فرد متقاضی وام بدنبال فرد دیگری و بالاخره این پروسه تحصیل وام تکمیل می شود. ولی وای بحال اولین فردی که نتوانسته ضامن بشود. متقاضیان شروع به انواع تهمت آزار و اذیت و پرخاش و در نهایت ریختن آبروی طرف و حتی افشای اسرار خانوادگی و آبرویی وی می شوند.

و اخرین مرحله قهری و پاره شدن پیوند اخوت و برادری، تازه درصد انتقام نیزبر می آیند. حال اگر در موضع انصاف و عدل برآییم قرار نیست برای هر آسایش و خواهش اقوام از نوع مشروع و ضروری یا غیرمشروع و غیرضروری سایرین به رنج و تکلف و زحمت بیفتند.

و ما چگونه مدعی انسانیت ،اخلاق،انصاف و دینداری کنیم درحالی که حاضر شویم برای مطامع مادی و مانور مادیت اشیاء و لوازم مادی خود، زندگی دیگران را به مخاطره جدی بیندازیم.

۲) از عوامل قهری، اختلافات و مجادله شدید، چشم هم چشمی هایی می باشد که اقوام و خویشاوندان در مراسمات شادی نظیر جشن اعیاد و سال روزتولدها، ازدواج ها ،جشن فارغ التحصیلی ها و شرکت در مراسم عروسی و مکان های شاد مرتبط استمی باشد. شرکت در مراسمات شاد نیز ساز و کار مخصوص و لازم به خود می طلبد از قبیل لباس نو،لوازم و ابزار آرایش و وجودجواهرآلات و طلاو متعلقات به آن و انواع تقدیم کادوها و هدیه دادنها و شرکت در این محافل می طلبد شخص مسلمان وجهه انسانی و ایمانی خویش را محفوظ نگه دارد و از اسراف و تبذیر بپرهیزد شرکت در شادی دیگران امری معقول و بجاست .

اما به رنگ جماعت در امدن از نظر پوشش و آرایش و حمل زیورآلات صحیح انسانی و شان پسند نیست و تازه این جاست که رسالت اصلی فرد مسلمان در نمایش وقار،عفت،عزت،طراوت و تبلیغ مرد و زن مومن به اسلام باید به نمایش گذاشته شود. زیرا مسلمان همواره مورد ابتلاء و آزمایش است، مگر ما قبول نداریم که عالم محضر خداست و در محضرخدا معصیت نکنیم. آیا مانور آرایش و مدگرایی و شرکت در این موارد می طلبد که ادمی خود را به زحمت و تکلف بیندازد که برخی شرکت کنندگان چنان مست و مبهوت جو مجلس قرار بگیرند که حاضر شوند کلیه وسایل و لوازم زندگی خود را حراج نمایند تا بتوانند شبی در این مانور قدرت لوکسی و با اصطلاح با کلاسی شرکت کنند و نزد سایرین چیزی کم نیاورند حال اگر لوازم و وسایل حضور آماده و عملیاتی نشد، آیا اعتراض،خشونت، پرخاش،درگیری لفظی و مجادله و قطع علاقه خانوادگی و یا عدم شرکت شروع نمی شود؟ اینجاست که جاپای شیطان باز می شود همانی که در اتش افروزی و عداوت و دشمنی و مجادله دست قوی برآتش دارد بیاییم به توصیه قران گوش بدهیم که می فرماید اسراف کنندگان برادران شیطانند و همانا شیطان به پروردگارش ناسپاس بوده است.حیف نیست به جای این که در مجالس خود، خودمان باشیم علاقه،شادیها،رضایت ،سرور باطنی و اخلاق را بر فرزندان و اهل منزل خود تلخ و تلخ ترکنیم شروع به قطع رابطه و ارتباط خویشاوندی کنیم و خود را از ابراز احساسات صمیمی و عاطفی محروم کنیم.

۳) از دلایل قهری دیگری خود بریدگی اقوام، از اقوام و انواع خواستگاریهای می باشد که بعضا منجر به قبول خانواده طرف مقابل قرار نمی گیرد و خود بخود موجب قطع ارتباط فامیلی،قومی و آشنایی می شود که این خود راهکار مناسب قابل قبول تری می طلبد که براثر میل یک طرفه به وصلت و ارتباط زناشویی باید به فاکتور و مولفه های لازم نظیر هم کفو بودن، ایمان، شان،اخلاق، اصالت و نجابت خانوادگی هم سطحی تحصیلات،اعتدال و عقلانیت و پرهیز از متغیرهای عامل احساسی و مقطعی در هر دو طرف ویژه زوجین بصورت خاص و اعلام علاقه و تمایل ازخانواده ها بصورت عام اعمال و اعلام شود .

حال این چه جای قهر،خصومت،تخاصم و درگیری دارد.حیف نیست آدمی و عواطفش در خاموشی بی مهری سرد نماید در حالی که در این دو خانواده اعضای دیگری نظیر زنان و کودکان هستند که این قهری و تخاصم و انزوا کل روح وجودشان را پژمرده کرده و آنان ر ادچار بیماری های روحی ،عدم ثبات تعادل و مثبت اندیشی می کند. مگر بجز خانواده جای دیگری برای رشد و تعالی بخشی شخصیتی وجود دارد؟ بخاطر دلزدگی و گفتن خیر یا جواب رد دادن به طرف مقابل ریشه های دوستی چون و چندساله خانوادگی و حتی محرومیت ازسلام و علیک ساده، در کوچه و بازار و علاوه بر دشمنی میان این دو خانواده برای سال های متمادی آیا ارمغان دیگری بدنبال دارد؟ اگر این عملکرد و جنگ آوری یک طرفه روبه دادگاه عقل و وجدان ارجاع دهیم می بینیم که در این شکاف و گسستگی اصلا طرف مقصری وجود ندارد.

زیرا از امتیازات اساسی و بدیهی انسان بر سایر موجودات این انتخاب هدیه الهی و فطری آدمی است که وجه تمایزاو را از سایر موجودات می رساند و فطریاتی نظیر حق انتخاب اراده اختیار ،گزینش و آزادی دوست داشتن که حق طبیعی اوست و قانون گذار آفرینش در درونش به و دیعه نهاده است . را خدشه دار کند می کند حال منطقی است که این ویژگی های ذاتی و بالقوه را انکار، ابطال و حتی با آن به معارضه و تقابل برخیزیم و در سایر موارد و موقعیتهای زندگی طرف مقابل را زیربمباردمان تهمت،کینه،انتقام جبران مافات برآییم و هیچوقت طرف مقابل را نبخشیم و زندگی خود را از روال عادی و طبیعی خارج کرده و اخلاق خود و خانواده را به حاشیه ببریم ودامنه دشمنی ها و قهرها وآسیب های اجتماعی دیگر را دامن بزنیم و کمک به گسستن پیوند عاطفی کنیم. مگر به حکم عقل و اندیشه ادمی ذاتا مدنی الطبع و جامعه گرانیست؟ این جاست که این ندای قرانی ما را هشدارمی دهد و میفرماید(ادفع بالتی هی احسن فالذی کانه ولی حمیم)

راهکاره قرانی و دوری از تقابل این واکنشها در سوره مبارکه مائده ایه  ۹۱خدامی فرماید(انما یریدالشیطان ان یوقع بینکم بالعداوه و البغضاء) هماناشیطان می خواهد القاء کند و بگذارد دشمنی وکینه و ستیزه جویی بعد از عامل اصلی یعنی(دشمنی و ستیزه جویی) ذکر سایر مصادیق و جدایی می پردازد که برای همه ما هشدار دهنده است خداوند در ایه ۳۴سوره مبارکه فصلت می فرماید: ولاتستوی الحسنه بالسیئه ادفع بالتی هی احسن کانه بینک وبینه ولی حمیم) نیکی با بدی یکسان نیست. پس تو بدی های مردم را با بهترین عکس العمل دفع کن تا ان کسی که بین تو و او دشمنی و قهراست چنان شود که گویی دوست مهربان است یعنی ای رسول ما،دعوت به سوی خدابا داشتن خصلت نیک و بانداشتن ان از جهت تاثیر و نفوذ در نفوس یکسان نیست. پس لاجرم تو بدی را با بهترین راهش دفع کن مثلا باطل را با حق بر ان و جهل را با حلم و بردباری دور کن و بدی انها ر ابا عفو و گذشت تحمل کن، در این صورت است که ناگهان می بینی همان دشمن سرسخت آن چنان دست از دشمنی بر می دارد که مانند دوستی شفیق و مهربان می شود.

و آخرین نسخه شفا بخشی که قرآن این کتاب تکوین برای چنین انسان های پر توقعی، زیاده خواه و در نهایت پرخاشگروبی منطق وگلایه کن در سوره مبارکه فرقان ایه ۶۳آورده و می فرماید. (عبادالرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذاخاطبهم الجاهلون قالواسلاما) بندگان خدا کسانی هستند که در زمین(بدون تکبر و) راه میروند و اگر فرد جاهلی به آنان بد گفت (یا توهینی) کرد به آرامی از کنارش رد می شوند و در پاسخ آنان سلام می گویند

تذکر در شرع مقدس نیز آمده است که فرد مسلمان صلاح نیست فریاد عصیانگری و اعتراضش بلند بلند به گوش مردم برساند و راهکار های زیر در صورت پایمال شدن حقش در جامعه یا توسط فرد ارائه شده است.

۱)توصیه به ارامش و امر به معروف و نهی از منکر

۲)تشکیل حکمیت در دادگاه خانوادگی و سایر راه ها خداوند در موارد متعدد ترجیح عفو بر انتقام را به بندگانش ذکر فرموده است وحتی سوره مبارکه حجرات که یک سوره اخلاقی و راهبردی عام وعمومی است وظایف هر یک را در حوزه اخلاقیات و بایدها و نبایدهای اخلاق و سیره عملی زندگی اورده است تنها در یک ایه آن هم در سوره نساء ایه  ۴۸قران کریم مجوز اعتراض با صدای بلندصادر نموده است و ان در صورتی است که حق مسلم قانونی و شخص معترض، زیر پا گذارده شود به ان عمل نشود و افراد جامعه در راه احقاق این حق ضایع شده و فراموش شده کوتاهی کرده باشند.

مخلص کلام اینکه هیچگاه قول جهری(صدای بلندی)به گفتار مطلوب نیست مگر از شخص مظلوم در برابر ظالم که بی باک است ولجوج وعنود گفته شود این قول جهربه اصطلاح گفتار بلند جائز است ازقرائن و امارات بر می اید که مراد از جهر صدای بلند به گفتار ناهنجار و غیرطبیعی، اولادر جایی است که زشتی و پلشتی ظالم به مظلوم رسیده است نه مطلق هر عیب و زشتی که در ظالم وجوددارد ثانیا این جهربه گفتار باید به جهت دفاع و جلوگیری از ظلم باشد نه به جهت مطلق غیبت کردن و زشتیهای دیگران برشمردن است.
نویسنده: اسمعیل مختارپور
کارشناس ارشد علوم قرآن حدیث

منابع:الف تفسیرالمیزان.علامه طباطبایی.ج۵،۸
. ب.زن درایینه جمال و جلال علامه جوادی املی
ج .کار و کوشش مجله دین و دانش قم
د.معارف ۲دانشگاه انتشارات پیام نور

برچسب ها:

اخبار مرتبط

  • مطلب مرتبطی پیدا نشد.

نظرات

ارسال نظر

این خبر برای شما تهیه شده است لطفا نظرتان را بیان کنید.

یادداشت سایت

متن