همهچیز از یک لحظه شروع میشود، ویرانی حاصل اما طولانیمدت است و تا سالها گریبان منطقه بحرانزده را رها نمیکند و این تازه آغاز راه است برای کسانیکه ماندهاند و باید برای زندگیشان مبارزه کنند. این مبارزه اما برای زنان از نوع دیگر است. کسانیکه تبعات زندگی در مناطق بحرانزده برایشان بیشتر از مردان است […]
همهچیز از یک لحظه شروع میشود، ویرانی حاصل اما طولانیمدت است و تا سالها گریبان منطقه بحرانزده را رها نمیکند و این تازه آغاز راه است برای کسانیکه ماندهاند و باید برای زندگیشان مبارزه کنند. این مبارزه اما برای زنان از نوع دیگر است. کسانیکه تبعات زندگی در مناطق بحرانزده برایشان بیشتر از مردان است و همین هم عاملی شده تا براساس آمار، میزان مرگومیر و مشکلات روحی گستردهتری را تجربه کنند. برای کاستن از این تبعات است که باید آموزشهای پیش از بحران، نحوه مقابله با آن و از سویی آمادگی برای پس از حادثه را آموزش داد و از سوی دیگر نهادهای متولی نیز باید به این حوزه توجه ویژهای داشته باشند. بحث پیرامون زنان و بحران را با بیتا روحی، نخستین زن مدیر بحران کشور که مسئولیت مدیریت بحران همدان را برعهده دارد در میان نهادیم. کسیکه سالگذشته «دفتر کاهش خطر و بلایای سازمانملل متحد» طی گفتوگویی از او بهعنوان کسیکه برای توانمندسازی زنان در شرایط بحرانی تلاش میکند، نام برد. روحی همچنین بر جریانسازی جنسیتی از همان ابتدای حادثه که اجازه درک دقیقتر از اوضاع را داده و حالتی هدفمند در اداره بحران است، تأکید دارد. گفتوگوی ما با وی در پی میآید:
در لحظه اول پس از بحران، افراد همگی دچار بهتاند و نیازها تاحدی یکسان است، از چه زمانی مشکلات زنان بروز پیدا میکند و نیاز به کمکهای مجزایی دارند؟
از همان لحظه وقوع مشکلات زنان آغاز میشود؛ آسیبپذیری زنان ناشی از نقشاجتماعی آنان بهعنوان مراقب فرزندان و دیگر اعضای خانواده است؛ بهطور مثال در سونامی ١٩۴۶ ژاپن، زنان بیشتر از مردان فوت کردند و محققان معتقدند که علت اصلی فوت آنها ناشی از مسئولیت نگهداری کودکان بوده است. از آنجا که پوشش زنان بهعنوان یک هنجار اجتماعی در کشور ما محسوب میشود، زنان در همان ساعات اولیه نیازهای خاص پیدا میکنند؛ بهطور مثال در بم در زمان نجات از زیر آوار، برخی از زنان درخواست پوششی مانند ملحفه داشتهاند و به دلیل عدمپیشبینی این نیاز در مرحله امدادونجات و قرارگرفتن اجباری عدهای از زنان در این شرایط یا مشاهده چنین صحنههایی ترس و اضطراب در آنها شرطی شده و بعد از گذشت سالها از زلزله بم این استرس بهخصوص در زمان رفتن به حمام کماکان ایجاد میشود؛ از عمده مشکلات لحظات اولیه، استرس شدید است که سبب تغییرات جدی فیزیولوژیک و در پی آن خونریزیهای شدید زنانه در همان لحظات اولیه میشود؛ مطالبیکه عنوان شد فقط مسائل و مشکلات لحظات اولیه پس از وقوع بود، با گذشت زمان مشکلات نیز افزایش مییابد.
باتوجهبه حضورتان در حوادث طبیعی و غیرطبیعی از لحظه نخست حادثه، نیازهای حوزه زنان را چطور برآورد میکنید؟
بهطور کلی مهمترین مشکلات پس از هر زلزله، بحث توزیع چادر و ضعف ما در تأمین چادر برای خانوارهای زن سرپرست است، تعدادی از این خانوادهها تا ماهها از داشتن چادر محروم بودهاند و این مسأله برای زنانیکه پس از زلزله سرپرست خود را از دست داده و به یکباره، مسئولیت خانواده را بر دوش خود احساس میکنند، حادتر است. پس از تأمین سرپناه اولیه، تهیه امکانات ضروری برای زندگی از موادغذایی و آبآشامیدنی گرفته تا زیرانداز و لباسگرم و امکانات موردنیاز برای خواب را هم باید به لیست نیازهایی افزود که زنان سرپرست خانواده را درگیر خود میکند زنانیکه علاوهبر تأمین امنیت فرزندان خردسالشان باید این نیازهای اولیه خود را هم تأمین کنند؛ نبود آب کافی و امکان استحمام و شستوشوی مناسب برای زنان یکی دیگر از معضلات در پیشروی آنان پس از زلزله است. با سپریشدن ماههای نخست حادثه و کاهش کمکهای رایگان در سطح منطقه آسیبدیده، زنان سرپرست خانواده با بزرگترین مشکل خود روبهرو میشوند، تأمین خرج زندگی؛ آن هم در شرایطی که اغلب آنها به یکباره از زنان خانهدار به جامعهای وارد میشوند که حتی برای مردان نیز به واسطه آسیب به زیرساختها و چرخه زندگی، کاری پیدا نمیشود؛ این در شرایطی است که ما درخصوص زنی صحبت میکنیم که در زیر بار مشکلات روحی و روانی از دستدادن همسر، فرزندان، خواهر و برادر و … است.
سازمان مدیریت و پیشگیری از بحران از سویی و سایر سازمانهای امدادی از سوی دیگر، تا چه حد با مسائل گروههای خاص مانند زنان آشنا هستند و هنگام بحران به آنها توجه میکنند؟
قطعا به دلیل وقوع حوادث متعدد ارگانهای مرتبط با این مشکلات آشنا شدهاند و تجربههای پیشین سبب ایجاد تسهیلاتی جهت رفع این مشکلات پس از وقوع بحران و در مرحله پاسخ میشود، بهطور مثال در بم تعاونیهایی شکل گرفت. اما تا آنجایی که من اطلاع دارم آنطور که بایسته است برنامه مدونی وجود ندارد و صرفا مطالعات پراکندهای توسط دستگاههای متفاوت انجام شده اما آنطورکه بایسته است این برنامهها عملیاتی نشده است.
آیا وجود نگاه مردانه در مدیریت بحران کشور را قبول دارید؟
این نگاه مردانه در همه عرصههای مدیریتی وجود دارد ولی در مقوله بحران جدیتر است؛ درحالیکه زنان به دلیل نقشهای چندگانه خود، انسانهایی موثر بر فرآیند پویای مدیریت بحران هستند و آنان میتوانند هدایتگر و تغییردهنده رفتارها و منشها در مناطق آسیب دیده باشند. برای فراهم ساختن نقش هدایتگرانه زنان مشارکت آگاهانه آنان در این فرآیند حایز اهمیت است؛ زنان به دلیل احساسات، عواطف و ظرافت غریزی بسیار متعهدتر از مردان عمل میکنند.
بسیاری از مددکاران و فعالان زنی که در بحرانهای مختلف حاضر بودهاند، یکی از مشکلاتیکه بیان میکنند این است که وقتی در محل حاضر میشوند، افراد فضا را به شدت مردانه میدانند و خیلی از مکانها خالی از حضور زنان است، تغییر این دیدگاه و پذیرش حضور زنان چطور ممکن است؟
در هرگونه راهبردی که برای رسیدن به هدف برخورداری برابر زنان و دختران از حقوق آنها به کار گرفته شود، رویکرد ما خواهناخواه به توانمند ساختن زنان منتهی میشود. توانمند ساختن واژهای است که بیش از اندازه به کار گرفته میشود با این وجود معنی آن برای بسیاری مبهم است. در اصل توانمند ساختن مستلزم یک انتقال در روابط قدرت و یک راهبرد تغییر اجتماعی است؛ و همچنین نیازمند این است که زنان دارای منابع و سازماندهی باشند. علاوهبر این لازم است جریانسازی جنسیتی صورت گیرد؛ جریانسازی مبتنیبر جنسیت از همان ابتدا اجازه درک دقیقتر از اوضاع را میدهد و ما را قادر میسازد تا به نیازها و اولویتهای جمعیت آسیبدیده به شیوهای هدفمندتر و براساس شکلی که زنان و دختران و مردان و پسران تحتتأثیر بحران قرار گرفتهاند، پاسخ دهیم و این اطمینان را ایجاد میکند که تمامی مردم آسیبدیده از یک بحران شناخته شدهاند و همه نیازها و آسیبپذیریهای آنان محاسبه شده است و طراحی پاسخی مناسبتر و موثرتر را امکانپذیر میسازد. البته هر دو راهبرد سازوکار خود را دارد که باید بهطور مفصل به آن پرداخته شود.
زنان هنگام بروز بحران ازجمله اقشار آسیبپذیری هستند که تبعات زندگی پس از بحران برای آنها بسیار گسترده است. برای کاستن از تبعات این موارد چه پیشنهادهایی در سازمان بحران و سایر سازمانها مطرح است؟
تا جایی که من در جریان هستم نه در قوانین و نه در دستورالعملها و آییننامهها پیشنهاد خاصی نیست اما در مجموعه مدیریت بحران شهرداری همدان درحال تدوین دستورالعملی در این خصوص هستیم تا شاید بتوانیم این موارد را ابتدا در منطقه خود و بعد به صورت گستردهتر عملیاتی کنیم و از این طریق گامی را برای کاستن از تبعات احتمالی بحران برداریم که البته این امر زمان بسیاری میطلبد و کاری است که به سهولت عملیاتی نمیشود.
کمی از تجربههای حضور خودتان در شرایط بحرانی و زندگی زنان در این شرایط بگویید …
زندگی پس از زلزلههای بزرگ، سیل و… آنچه که شخصا در بحرانها شاهد بودم شیوع بیماریهای قارچی و پوستی، به دلیل نبود آب کافی و امکان استحمام و شستوشوی مناسب در سطح منطقه بوده است، به ویژه آنکه نبود امکانات لازم برای شستوشوی مناسب لباسهای زیر و عدم تأمین فضای مناسب برای خشککردن لباسها سبب حادتر شدن وضعیت و گسترش بیماریها میشود. اما خانم دکتر جنیدی، موسس موسسه موج پیشرو (جمعیت کاهش خطرات زلزله) نقل میکنند: «در زلزله بم، که با مادر سرپرست خانواری روبهرو شدم که سه ماه پس از زلزله در کمپ اسکان اضطراری در زیر چادری به همراه دو دختر نوجوان و کودک بیمارش زندگی میکرد و از ترس تعرض به دخترانش نمیتوانست کودک خردسال بیمارش را در بیمارستان بستری کند.» یا «پیرزن ورزقانی که فرزند عقبمانده ذهنی داشت سه روز پس از حادثه هنوز بیسرپناه چشم به راه توزیع عادلانه چادرهای اهدایی هلالاحمر بود». این شرایط، بسیار دردناک است و تا زمانیکه در آن فضا حاضر نباشید نمیتوانید عمق مشکل را درک کنید و این مشکل برای زنان به دلایل گستردهای که گفته شد و میدانیم، بسیار بیشتر از مردان است.
شما بهعنوان نخستین زن مدیر در عرصه مدیریت بحران کشور، تا چه حد به حوزه زنان و بحران بهصورت اختصاصی توجه دارید و آیا برنامهای را به صورت مشخص در این خصوص ارایه دادهاید؟
بله در مدت حضور در جایگاه مدیریت بحران شهر همدان سعی کردم تا در حوزه زنان گامهایی برداشته شود. از اینرو علاوهبر آموزشهایی که (مرحله پیشگیری و آمادگی) در سطح محلات و در قالب آموزشهای دوام به زنان داده میشود، درحال تدوین دستورالعملی برای اقدامات مدیریت بحران (در مرحله پاسخ) برمبنای جنسیت شامل هماهنگی و مدیریت اردوگاه، آموزش، امنیت، تغذیه، معیشت، بهداشت، سرپناه، شستوشو و … هستیم که بهزودی به دستگاههای مرتبط جهت تصویب یا تأیید ارسال خواهد شد. از سویی در برنامههای میانمدت و عملیاتی شهرداری در سایر شهرستانها طرحها و برنامههای مرتبط لحاظ شده است.
اما از نظر شما مهمترین نیاز زنان پس از بحران چه مواردی است و از سویی آیا آموزشهای لازم در شهرها و روستاها به زنان داده میشود؟ یا برنامهای برای آموزش وجود دارد؟
امنیت، سرپناه و ایجاد حریمخصوصی برای زنان، تأمین نیازهای بهداشتی، فیزیولوژیک و تغذیهای
و … از اهم نیازمندیهای زنان پس از بحران است اما مدیریت بحران یک چرخه چهار مرحلهای است و قبل از بروز بحران لازم است زنان و دختران آموزشهای لازم را دریافت کنید؛ یکی از دلایلی که در زمان وقوع بحرانها زنان دچار استرس و اضطراب میشوند ناتوانی در کمکرسانی است یکی از مهمترین ابزارها در حل بحران در مناطق آسیبدیده، توانمندی زنان و بهبود کار آنان در مدیریت، تصمیمگیری، مقاومت در مقابل مسائل، مشکلات و… است. باید از اینکه زنان در چنین موقعیتی تبدیل به موجوداتی منفعل و دریافتکننده شوند جلوگیری کرد و همه اینها منوط به آموزشهای هدفمند و نظامیافته است؛ در سطح شهر همدان این آموزشها تحت عنوان آموزشهای دوام برای گروههای سنی بالای ١٨سال و پایش شهری، برای دانشآموزان درحال اجراست که امیدواریم نتایج آن هم مثبت باشد و زنان بتوانند با آموزشهای پیش از بحران به مقابله درست و مناسب پس از بحران دستیابند.
آیا از تجربه کشورهای دیگر برای مدیریت بحران در حوزه زنان نیز تاکنون استفاده شده است؟
بله؛ برای تدوین دستورالعمل و چکلیستهای ویژه نیازها و تفاوتهای جنسیتی در مدیریت بحران، از دستورالعملهای کمیته دایمی بین آژانسی IASC که آن هم نتیجه تجربیات کشورهای اروپایی، آفریقایی و آسیایی است، استفاده کردهایم.
شهروند
متن