یوسف جمالی در وبلاگ کنگان من شهری با عنوان اتل متل توتوله « قصه ی تلخ کنگون» منتشر کرده است. یادش به خیراون روزا /چه روزگاری داشتیم / چه خاطرات خوبی /هروز گلی میکاشتیم / بازی بچه هامون /صدای کوچه هامون / توصفحه ی دلامون دنیای تازه ای بود / تیفون اومد یه باره /سواره […]
یوسف جمالی در وبلاگ کنگان من شهری با عنوان اتل متل توتوله « قصه ی تلخ کنگون» منتشر کرده است.
یادش به خیراون روزا /چه روزگاری داشتیم /
چه خاطرات خوبی /هروز گلی میکاشتیم /
بازی بچه هامون /صدای کوچه هامون /
توصفحه ی دلامون دنیای تازه ای بود /
تیفون اومد یه باره /سواره وپیاده /
مثال مور وملخ با ساز وبا نقاره /توشهر سرک کشیدند /
بال وپرک کشیدند /پارس جنوبی آمد /با اسب چوبی آمد /
یراق وزینش طلا / یواش و بی سرصدا/
اتل متل توتوله / این اسب چوبی ما/
سیاه شد و سیاه شد/ عین هیولاها شد/
ترسی تو شهر به پا شد/ همه چی جا به جا شد/
دریا عقب عقب رفت/ کوهها یه باره لرزید/
ساحل دوباره ترسید/ غول های آهنین چنگ/
تن ساحل را با سنگ / زخمی و زخمی کردند /
بر تن دشت و صحرا / دیگه رحمی نکردند /
اتل متل توتوله / کوهها شدند غباری /
رو رخ ساحل و دشت / نشست چه یادگاری /
اسکله، فنس و آهن / سایت توی کوی و برزن /
اتل متل توتوله/ تمبک کشید کناره /اختر اومد میانلو /
دید دیگه جا نداره / به یمن صنعت گاز / هر سه شدند آواره /
شهر جدید به پا شد / زندگی ها عوض شد /
اتل متل توتوله / هزار هزار اجنبی / داخلی و خارجی /
کوچید به شهر کنگون / شهر پر خارجی شد /
بیابون و خیابون / چهره ی شهر پریشون /
شهر کوچیک کنگون / این شهر آرام ما / دست پاچه شد و حیرون/
جنس نرخ زعفرون شد / بهارمون خزون شد /
سوغات اومد، مد و رنگ / فرهنگ به پشت فرهنگ /
هر نخودی ز هر جا / افتاد تو دیگ کنگون /
آش دیگه بی نمک شد / سماچی بی سمک شد/
اتل متل توتوله / عزیز کوچک من/ این غول آهنین چنگ /
سه سوته دوره مون کرد / توی قفس خزیدیم/
خسته شدیم ، بریدیم/ آی عامله خداحافظ / ای گرگشو خداحافظ/
خرس اومدی کجایی/ نمونده آشنایی /
تو کوچه ها بگردیم / دو بزنیم، بخندیم /
اتل متل توتوله / پارس جنوبی آمد / با اسب چوبی آمد /
رو فرق ما پا گذاشت / بالا و بالا تر رفت /
ما زیر دست ها ماندیم / حوصله مون به سر رفت/
آهای آهای کجایید /به کی قسم بدانید /
دود میخوریم جای سود / به جرم چی باید سوخت /
این همه سختی ورنج /نشسته ایم روی گنج
دیگه رنج نفس بس /پرنده تو قفس بس /
به ماچه که اتانول /رسید نرخ متانول /
تنگی نفس گرفتیم /مزه گس گرفتیم /
کلنگ نزن دوباره/ما را نکن بیچاره /
گاهی بکن نگاهی /گناه بچه ها چیست؟ /
دریغ کفی رفاهی/قطار محروم ما /کی میرسه به جایی /
اتل متل توتوله /رأی داد جناب عالی/
هوای سربی عالی /نکنی یه وقت اعتراض /می افتی به التماس /
کارگر نگو فراوون /با مزد کم و ارزون /
میخوای همی بسم الله /یا نمیخوای دیالله /
آهای غریبه جونم /ارباب وکد خدا جون /
هر کاره ای به دینت /به ایمون وآیینت/
به فکر چاره ای باش /به اون بالا نگاه کن /
نه شعله ها بالاتر /
اگر خدا را دیدی/صداش روزی شنیدی /
همون خدا مال ماست /خوب میدونه خدا جون /
که چند ریال سهم ماست؟؟؟؟؟
جمیله محمدزاده
وبلاگ کنگان من
متن
بسام کریمی- من بی ثوادم و این مهمترین ...
مش مختار گفت: چته ملا مُنگ الدین اول ...
ندارد روغنی فانوس فرهنگ در این ...
از آسانسور که برگردند برمی گردند ...
بسام کریمی: وقتی در سال ۲۰۱۶ میلادی ...
یه صبح دیگه و یه سلام دوباره به همه شما ...
بسام کریمی (هامور) و اما امروزه ...
خب حضار گرانقدر... همه شما با بیوگرافی ...
ایهاالناس... دولتمردان گرام، سران ...
آقا من اعتراض دارم… یعنی نه تنها من ...
درود جمالی جان
حرف دل مردم منطقه را در شعری عامیانه ی شیرین بیان کردی
با سلام. با تشکر از درج این شعر. از مدیر محترم ثلاث خواهشمندم ، نام سراینده این شعر ( جمیله محمدزاده )
را در پایان شعر قید فرمایید . ممنونم.