بسم رب الشهداء والصدیقین ولاتحسبن الذین قتلوافى سبیل الله امواتابل احیاء عندربهم یرزقون
گمان نکنیدکسانىکهدرراهخداکشتهشده اندمرده اندبلکه آنان زنده ونـزدپروردگارشـان روزى مى خورند.
بادرودفراوانبهرهبرکبیرامامخمینىوشهداىکربلاىدومخوزستان وسلام برمادران داغدیده اى که فرزندانخود را در این راه تقدیم کرده و بهنداىهلمنناصراینصرنى اماملبیکگفتند،باشدکلمه اى بعنوان وصیتبراىشمابازماندگانماززبانحالخودم شرح مى دهم .
مامیمیریمتابهرنجدیدگانجامعه هاى فردابگوئیمکه زندگانى دررفتن است نه به مقصدرسیدنکه مقصدپایانزندگىانسانىاست وهمه یکسان به مرگ میرسند ولىهمه یکسان زندگى نکردهاند. زندگى مرگ است . مقصد باید در راه پیروزى باشد. شاید وصیتنامه نوشتن یا بطور کل شهادت براى جوانانى که تازه به سن بلوغ رسیدهاند مشکـل باشد و نخواهند به جبهه ها بروند ولى من برخود لازم و واجب دانستم که خودم رابراى جبهه نبرد حق علیه باطل آماده سازم و باصدامیان مزدور بجنگم و تا آخرین لحـظاتى که یک قطره خون دربدن دارم فداى اسلام عزیز نمایم .
برادران بسیجى سعى کنند و نگذارند منافقین دست به کـار شوند وهرکارى که دلشان خواست بکنند وامام را تنها نگذارند وبه پدرومادروهمسرعزیزم توصیـه کنید که برسرقبرم گریه نکنند که منافقین وزالو صفتان شرق و غرب از گریه شما خـوشحال شوند وهرکارى دلشان خواست بکنند.
والسلام ۲۶/۱/۶۱عبدالله صفا