بروز شده در : چهارشنبه 8 فروردین 1403 ساعت 11:34 قبل از ظهر

آخرین اخبار

کد خبر: 7797
تعداد نظرات:۱۵ دیدگاه
تاریخ انتشار:شنبه 24 آبان 93 8:28 ب.ظ

یادداشت وارده/

از رنجی که مردم کنگان می‌برند…

ثلاث- متاسفانه سال‌های اخیر بر اثر تصمیمات عجولانه در سطح کلان، هنگام راه‌اندازی و توسعه فازهای پارس جنوبی، توجهی به ابعاد انسانی و محیط‌ زیستیِ آن نگردید.

عادل شجاعی [۶۴۰x480]ثلاث – عادل شجاعی : ما به عنوان شهروندان جامعه باید به نقش خود در جامعه پیرامون‌مان توجه کنیم. رویدادهایی که حادث می‌شوند و یا نمی‌شوند. برنامه‌هایی که پیاده می‌شود و یا نمی‌شود. کنش‌های و واکنش‌هایی که صورت می‌گیرد و نمی‌گیرد. این‌ها، همه و همه مسائلی هستند که ما نه تنها مُحِق هستیم، بلکه اخلاقاً وظیفه داریم که نسبت به آن حساسیت داشته باشیم. پیرامون آن‌ها بیندیشیم. نقاط ضعف و قوت وضعیت موجود را بشناسیم و برای بهبود آن راه‌کار ارائه دهیم و پیگیری کنیم.

متاسفانه سال‌های اخیر بر اثر تصمیمات عجولانه در سطح کلان، هنگام راه‌اندازی و توسعه فازهای پارس جنوبی، توجهی به ابعاد انسانی و محیط‌ زیستیِ آن نگردید. مهاجرت، پدیده‌ای است که همواره در کنار پروژه‌های بزرگ صنعتی نمود پیدا می‌کند. توسعه فازهای پارس جنوبی، سبب شد که بنا به آمار منتشره، جمعیت کنگان در طول ۵ سال، سه برابر گردد. اما متاسفانه امکانات ورزشی، رفاهی، فضای سبز، محیط‌های آموزشی، فرهنگی و هنری از چنین رشدی برخوردار نبودند.

شلوغی خیابان‌ها در اول صبح و حوالی غروب به امری بدل شده که دیگر مردمان این شهر بدان خو گرفته‌اند. ازدحام کنار عابربانک‌ها، نانوایی‌ها و… تنها نشان کوچکی هستند که توسعه امکانات هم‌گام با توسعه صنعت نبوده است. در حالی که در کشورهای توسعه‌یافته، شرکت‌ها خود را نه تنها اخلاقاً موظف می‌دانند، بلکه از نظر قانونی نیز موظف هستند که اعتباراتی را برای توسعه فضاهای شهری، امکانات ورزشی، هنری، فرهنگی و… در نظر بگیرند تا اندکی از آلام مردم منطقه بکاهند؛ شرکت‌های صنعتی پیرامونِ ما، با بی‌توجهی به پیامدهای انسانی و محیط ‌زیستی فعالیت‌هایشان، گوی سبقت را از یکدیگر می‌ربایند.

ازدیاد پاساژها و مراکز خرید نیز رهاوردی نیست که بدان ببالیم. به این نگاه کنیم که چقدر مکان‌های فرهنگی و ورزشی توسعه یافته‌اند؟ کیفیت تحصیلات در دبیرستان و دانشگاه‌های کنگان چه میزان ارتقا یافته است؟

بسیاری از ما هر روز در شهر گذر می‌کنیم و بی‌توجه به آلودگی آب، خاک و هوایی هستیم که از طریق آبزیان، تنفس و یا کشاورزی با آن سروکار داریم. اگر از حق خود می‌گذریم، حق کودکان آینده را چگونه می‌پردازیم؟ آثار آلودگی‌های صنعتی معمولاً سال‌ها بعد رُخ می‌نمایاند. هنگامی که با رشد تصاعدی سقط جنین و سرطان در شهر و منطقه مواجه شدیم دیگر کاری از دستمان ساخته نیست.

سوالی که مطرح می‌شود این است که:

  1. آیا در حال حاضر شرکت‌های منطقه طبق قانون، هزینه‌ای بابت تخریب محیط زیست و پیامدهای اجتماعی و انسانی فعالیت‌هایشان می‌پردازند؟
  2. اگر هزینه‌ای پرداخته می‌شود، این هزینه به کجا پرداخت می‌شود؟ این هزینه چگونه مصرف می‌شود و چه کسانی تصمیم‌گیرنده و متولی چگونگی مصرف این هزینه‌ها هستند؟
  3. آیا این هزینه به کل استان بوشهر اختصاص می‌یابد و یا فقط صرف محیطی می‌شود که توسط شرکت‌ها مورد تاثیر قرار می‌گیرد؟

این‌ها سوالاتی بی‌پاسخ نیستند. بی‌تردید پاسخ‌هایی وجود دارد که متاسفانه من هنوز بدان دست نیافته‌ام. سوالاتِ ذهنی‌ام را این‌جا می‌نویسم به این امید که پاسخ‌گویی پیدا شود.

مساله مهم دیگر، مساله آموزش و دانشگاه‌ها است که از مهم‌ترین عواملِ پیشرفت و توسعه‌ی یک جامعه محسوب می‌شود. شاید از این سخن آزرده‌خاطر شوید، امّا آیا رشد کمّی قارچ‌گونه‌ی دانشگاه‌ها در هر کوچه و شهری سبب تنبلی دانش‌آموزان شهر نشده است؟ اگر پیشتر دانش‌آموزان می‌کوشیدند که پایشان به دانشگاه‌های شیراز و تهران برسد، اکنون وقتی یک دانشگاه دمِ دست باشد که بدون حضور در کلاس، دانشجویان با معدلی بالاتر از دانشگاه‌های شیراز و تهران فارغ‌التحصیل شوند، آیا هر کسی وسوسه نمی‌شود که دانشگاه درِ خانه‌اش را به دانشگاه‌های برتر کشور ترجیح دهد و رنج سفر و سختی کسب علم را به جان نخرد؟

کیفیت تحصیلات عالی در دانشگاه‌های کنگان چگونه است؟ حال که بسیاری از شرکت‌ها که خصوصی هستند، بیش از آن ‌که به مدارک افراد توجه کنند، به مهارت و تخصّص افراد اهمیت می‌دهند. سالانه دانشگاه‌های شهر کنگان چند فرد با‌ مهارت را تحویل بخش‌های آموزشی، خدماتی و صنعتی کشور می‌دهد؟ کیفیت کلاس‌های کارگاهی و آزمایشگاهی چگونه است؟ چگونه می‌توان یک مهندس خوب را تحویل جامعه داد بدون آن‌که واحدهای کارگاهی و آزمایشگاهی مناسب را در کنار دروس تئوری گذرانده باشد؟

باور کنیم که کیفیت پایین دانشگاه‌ها، آسیب‌ و زیان‌های بزرگی به کشور وارد می‌کند. از سویی دولت‌ها مجبور می‌شوند که افراد با مدرک بالا استخدام کنند و از سوی دیگر، نداشتن مهارت و تخصص کافی (حداقلی) یک فارغ‌التحصیل می‌تواند هنگام کار سبب اشتباهاتی از سوی او گردد که آسیب‌های جبران‌ناپذیری را در پی داشته باشد.

اگر پیشتر می‌گفتیم که مسئولین شهر بومی نیستند، اکنون چه بهانه‌ای داریم؟ به اکثر نهادها و ادارات شهر کنگان بنگرید. مگر چند فرد تاثیرگذار در میان غیر بومی‌های شاغل در ادارات شهر هستند؟ به ناچار باید تقصیر را بر گردن خود بیندازیم. این‌که نه از کسی می‌خواهیم و نه می‌کوشیم صدایمان را به جایی برسانیم. بر مشکلات سرپوش می‌گذاریم و با ناپیدا ساختن مشکلات، مانع از مداوای زخم‌هایمان می‌شویم. امید این‌که با پذیرفتن وظایف اجتماعیِ‌مان، در کنارِ رویدادهایی که رخ می‌دهد بی‌تفاوت گذر نکنیم و برای حداقل تاثیرگذاری، بکوشیم تا آینده و شهری زیباتر داشته باشیم.

 

 

اخبار مرتبط

نظرات

  1. فرهاد says:

    جالب بود، براستی باید اندیشید رهاورد صنعتی شدن منطقه برای مردم ما چه بوده است؟

  2. ناشناس says:

    عادل جون میدونی تا حالا چند تا مقاله در خصوص پیامدهای شرکت ها بر محیط زیست و شهرستان کنگان فقط از همین سایت منتشر شده ؟!! بنظرت میشه فقط حرف زد و عملی انجام نداد. اونی که باید این نوشته ها رو بخونه واقعیتش نمیخونه حالا بخونه هم بیخیاله

  3. فراسوی خیال says:

    خیانتی که از قبل این بازار مکاره فروش مدارک دانشگاهی در مراکز آموزشی همچون دانشگاه …….. و ……. بر کشور و مردم ما رفت فراموش ناشدنی و غیر قابل جبران خواهد بود. نسل آینده با تمام وجود خود این مصیبت را خواهند چشید.این اندک روشنی که الان میبینید سوسو میزند از برکت وجود دانشگاه های قدیم بوده است وگرنه سالهای آینده خواهیم دید که چگونه خواهد شد

  4. اصالت says:

    عزیز دلم کو گوش شنوا….حالا تا عمری بگووو..وجدان یگانه محکمه ایست که نیاز به قاضی ندارد…اون دنیا انشالله حقمون میگیریم

  5. جمله محمدزاده says:

    با سلام. آقا ی شجاعی ، وقتی که حرف میزنیم میگویند فقط حرف
    میزنید. اما یک دست صدا ندارد بقیه به تماشا نشسته اند و از موقعیت و فرصت های طلایی که دارند میترسند سخنی از جانب حق بگویند زیرا پای صندلی هاشان میلرزد.دولتها آمدند و رفتند اما کنگان روز به روز بدتر وبدتر شد فقط آدمها عوض شدند. به قول شما رستوران و سوپریها بیشتر شد وصاحب منصبان این را نشانه پیشرفت
    ورونق کنگان دیدند من به این باور رسید ه ام که حرف حق نباید زد
    زیرا در کنگان بزرگترین جرم است اگر نفس نکشیم خوبیم امیدوارم
    نسل آینده ما را بیامرزند.
    ء

  6. حمید says:

    ای کاش یه زلزله ۱۰ ریشتری میومد و کل شهرستان کنگون خراب میکرد و بعدش هم یه سونامی میومد و صافش میکرد و خیالمون از همه چیز راحت میشد.

    نه نفت خواستیم و نه گاز و نه برق و نه آب.. همش فدای یه هوای پاک ۳۰ سال پیش کنگون..

    خدایا یه زلزله ۱۰ ریشتری بفرست طرف ما که سیر شدیم از این همه دروغ و ریا و آدم فروشی.

  7. م. م says:

    بسیار مطلب قابل تأملی هست ! من ده سال در شهر شما زندگی میکردم پسرم با معدل ۲۰ از مقطع ابتدایی فارغ شد الان که به شهرم برگشتم و در یک مدرسه هیأت اُمنایی فرزندم را ثبت نام کردم رتبه اون در آزمون اول سال ۲۸ در مدرسه شد نمره ۲۰ ریاضی ۱۱ شد و…تازه فهمیدم چه اشتباهی کردم مهاجرت کردم پایه تحصیلی فرزندانم بسیار منزلزل هست فاصله تحصیل در کنگان با شهرهای دیگر بسیار دورست خودم نیز بعد از انتقالی به دانشگاه شهرم هم با چنین مشکلی مواجهم و تازه می فهمم مدرک دانشگاهی شهرستان ها ی کوچک فقط به درد قاب گرفتن میخورد

    • فرهنگ says:

      م . م محترم یا محترمه برعکس می فرمایید اتفاقا مدارس ابتدایی شهرستان کنگان حرف اول در آموزش می گویند . و اکثر دانش آموزان ابتدایی شهرستان از دانش اموزان خوب و نمونه هستند . علت این است که آموزگاران ابتدایی تلاش بسیاری می کنند .

  8. جمیله محمدزاده says:

    باسلام.ثلاث محترم از اینکه نظر مرا ثبت نمیکنی ممنونم.خوب فهمیدم که این سایت اختصاصا در اختیار بعضی هاست.نظر من ،نظر آقای شجاعی بود.ولی برای بعضی که خودشان را دلسوز کنگان میدانند این حرفها گران است .ثلاث محترم حقیقت تلخ است وگفتنش جرات می خواهد که من دارم اما شما به عنوان یک خبرنگار قانون را فقط در حق عده ای خاص اجرا میکنید من چندین بار به نام غیر نظر داده ام وثبت شده اما به نام خودم نه.دلیلی جز غرض ورزی نیست.خواهش میکنم ثلاث را از انحصار خارج کنید به نفع مردم کنگان است.

    • ثلاث says:

      اصلا اینگونه نیست که فرمایش می کنید.
      سایت خبری ثلاث متعلق به مردم است و با هیچ احدی عقداخوت نبسته است.
      حجم بالای نظرات، حجم کاری زیاد و نیز محدودیت در تعداد نفرات از عوامل اصلی تایید نظرات با فاصله زیاد است.
      لطفاً تا تایید نظرات کمی شکیبا باشید.
      سپاس

  9. ناشناس says:

    کنش‌های و واکنش‌هایی که صورت می‌گیرد و نمی‌گیرد.
    این جمله اشتباه است باید گفت(( کنش ها و واکنش هایی که صورت…)

  10. درود بر عادل عزیز! واقعا موضوعات رنج‌آوری رو اشاره کردی؛ حقایقی که نیازمند آگاهی مردم و مطالبه‌ی آن در چارچوب قانون و از طریق نهادهای مدنی است.

  11. ح . بنکی says:

    با سلام خدمت جناب شجاعی عزیز و سایت محترم ثلاث .
    همه ی کسانی که به عنوان مهاجر اقتصادی به کنگان آمده و در این شهر سکونت گزیده اند ، دغدغه ای برای آینده ی کنگان ندارند و هر گاه عرصه بر آنها تنگ شد می توانند به شهر و دیار خود برگردند . بنابر این شاید چندان به خود زحمت ندهند که که خود را درگیر مشکلات یک چهارم جمعیت شهر ، یعنی من و شما که بومی محل هستیم و جایی غیر از اینجا را خانه خود نمی دانیم بکنند . بنا بر به مصداق ضرب المثل : « کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من » با ید خودمان به فکر خودمان باشیم .
    به این معنی که خوشفکرانی مثل جنابعالی مشکل را مطرح کنند و برای برون رفت از مشکل طرح و برنامه هم ارائه نمایند . طرح مشکل به تنهایی ، فقط صورت مسئله را نشان می دهد که مفید است اما کافی نیست . من یقین دارم که مسئولان شهر دوست دارند شهری بدون مشکل و مرفه را داشته باشند و به همین خاطر از طرح ها و راه حل های شما و دیگر دلسوزان شهر استقبال خواهند کرد . مراجعه افراد و نمایندگان سازمانهای مردم نهاد به فرمانداری و مراجع تصمیم گیری در شهر و نوشتن در سایت ها و تماس با صدا و سیما و نامه نگاری با نماینده ی مجلس و مسئولان مملکتی می تواند صدای ما را به گوش شنوایی برساند . در پایان باز هم از آقای شجاعی جوان خوشفکر کنگانی تشکر می کنم و نوشتار ایشان را بسیار مفید ارزیابی می نمایم .

  12. چه بگیم؟ says:

    بسیار عرضه کردن مسائل تکراری که بارها بصورت نظر و نوشتار حتی دراین سایت مطرح شده و اکثراَ بدون پشتوانه ی راه حل است فقط نشانگر گفتن برای “گفتن” است؟!

  13. مهمان says:

    با عرض سلام و خسته نباشید ۱- در شهر کنگان فقط گرونی و بی نظمی می باشد مثلاً یه قطعه روپوش پراید بدئن ضد زنگ ۷۰۰/۰۰۰ ریال هست و لی اگه به شهر ئیر بروید و از مغازها بپرسید قیمت ۳۰۰/۰۰۰ ریال با ضد ضنگ هست. ۲-به روستاها هیچ اهمیتی نمیدهند. ۳- در کنگان یه آسفالت بدون گودال پیدا نمی کنید. ۴- فرزندانمان میرن دانشگاه درس میخونند زحمت میکشند مدرک میگیرند بعد میرن اداره کار طرف بر میگرده میگه کار برای شما نیست مدرکت بدرد جرز لای در نمیخوره بندازش تو سطل زباله. ……
    ۵- این فازها فقط بدرد تهرانیها و شهرستانیها یعنی غیر بومی ها خورده و فقط برای مردم کنگان جز آلودگی و از بین بردن مناظر طبیعی مثل دریا و کوه و طبیعت همراه نبوده.
    به نظر من میتونستن این فلرها داخل کوهستان می زدند نه دریا .

ارسال نظر

این خبر برای شما تهیه شده است لطفا نظرتان را بیان کنید.

یادداشت سایت

متن