مسئولین مربوطه پاسخگو باشند

ابهام در توقف تعاونی مرزنشینان کنگان!!

ثلاث – عبدالمجید اورا: نیمه ی اول دهه ی شصت بود که شرکت تعاونی مرز نشینان کنگان شروع به فالیت کرد و حسب تعاریف موضوع قرار براین شد که شهروندان کنگانی از این طریق از مزایای مرزنشینی بهره ببرند و…
اهالی با پرداخت سهام خود الحق والانصاف در سالهای نخست با بهره مندی ازچرخه ی خرید و فروش و صادرات و واردات این مجموعه بسیار راضی و برخورد دار بودند؛ حتی دامنه ی مثبت این امر به اطراف و اکناف نیز سرایت کرد.
در آن زمان با همان سرمایه گذاری اندک و بهره دهی مطلوب شرکت تعاونی مرز نشنینان کنگان بر سر زبانان­ها افتاد و این شرکت با تلاش افرادی دلسوز و موثر توانست در کوتاه مدت سود قابل توجهی را برای سهامگذاران کنگانی ایجاد کند.
بدلیل تغییر هیات مدیره و مدیر عامل پس از چند مرحله این شرکت دچار نوسانات در فعالیت های لازمه شد و اصل “هدف پردازی” دچار افت محسوسی شد.
ذیلا برای تقریب ذهنی بیشتری نسبت به ماجرا از نوع نگاه و زمینه های رایج اتفاق افتاده در دو مرحله ی زمانی متفاوت مصادیقی را ذکر می نمایم :
برای شروع ساخت بیمارستان امام خمینی(ره) کنگان – آورده ی حدود ۱۰ ملیون تومان در آن سال ها(آغاز نیمه دوم دهه ی سال شصت) مورد نیاز بود که تهیه این مبلغ قابل توجه بصورت فوری محال بود؛ ناچاراً به بخشی از بهره و سود سهام اعضا در تعاونی مرز نشینان به اضافه ی میلگرد جهت اسکلت بندی با پیگیری مدیر عامل شرکت تعاونی مرز نشنینان ( وقت( از فردی خیر که طرف معامله ی تعاونی مرزنشینان بود شرایط مساعدی پیدا کرد…. تهیه گردید.
جالب اینکه فراخوان جذب سود سهام برای شروع ساخت بیمارستان در مصلی نماز جمعه بواسطه ی امام جمعه آنموقع اعلام گردید و مورد را جهت آگاهی مردم و جلب موافقت آن مطرح کرد. در این میان یک نفر از میان جمعیت معترض بود و گفت که من حتی حاضر نیستم یک (کُرُش ) قران هم بدهم … و امام جمعه پس از توضیح از بانیان امر خواست که با اهتمام به نظر ایشان تلاش نمایند یا فرد مذکور را راضی کنند یا اینکه از بهره سهام وی استفاده نکنند… و به هرحال شرایط لازمه برای شروع ساخت بیمارستان کنگان از این مسیر فراهم شد.
در یکی از محلات چندی قبل فردی سالمند می گفت: که پدر و مادرم عضو تعاونی بودند و از چشم انتظار مردند ولی تکلیف تعاونی مرز نشینان روشن نشد و می ترسم من هم بمیرم و همین وضعیت باقی باشد؟! و اتفاقا همینطور هم شد و متاسفانه ایشان مدتی قبل فوت شد….
با همه ی این اوصاف شرکتی عام که قاعدتا اساسنامه و مصوبات ریز و درشت صورتحساب دارد و باید مجمع عمومی سالانه و اعلام سود زیان و برنامه داشته باشد؛ ما از شکل فعالیتش اطلاع دقیقی نداریم!؟
نمی دانیم که اعضای شورا و نماینده مجلس و اداره تعاون شهرستان و سایر مسئولین ذی ربط در این خصوص چه میزان در جریان هستند؟!فقط می دانیم که این شهر هم آدم های کار بلدی دراین راستا دارد که می توانند کار بهتری ارائه دهند و هم اینکه این شرکت به خون و تحرک تازه ای نیاز دارد که تاخیر و تعویق انتظارات جایز نمی نماید و می شود در کنار مسئولیتی که پذیرفته ایم جوابگوی انتظارات مردم وعلی الخصوص سهامداران باشیم … و نهایتا باید گفت چرا از گفتن جمله ی “حقی” که در هاله ی از تعارف و رودربایستی مبهم قرار دارد، ابا داریم.