بروز شده در : جمعه 28 اردیبهشت 1403 ساعت 2:07 بعد از ظهر

آخرین اخبار

کد خبر: 722
تعداد نظرات:بدون نظر
تاریخ انتشار:جمعه 16 خرداد 93 8:43 ق.ظ

برنامه‌های کمتردیده شده تلویزیون در ابتدای انقلاب

برای مقایسه، کافی است شما نیز ـ در هر سن و سالی که به سر می‌برید ـ جزئیات برنامه‌های تلویزیونی یا داستان و نام چند فیلم کارتون متعلق به یکی دو دهه قبل را با ـ مثلا ـ اثر مشابهی که در پنج سال پیش دیده‌اید قیاس کنید و ببینید از آنچه در سال‌های دورتر […]

برای مقایسه، کافی است شما نیز ـ در هر سن و سالی که به سر می‌برید ـ جزئیات برنامه‌های تلویزیونی یا داستان و نام چند فیلم کارتون متعلق به یکی دو دهه قبل را با ـ مثلا ـ اثر مشابهی که در پنج سال پیش دیده‌اید قیاس کنید و ببینید از آنچه در سال‌های دورتر دیده‌اید، چه مقدار یادتان مانده و در مقابل، از جدیدترها چقدر…؟

گذشته از برخی دچاری‌ها یا همان ابتلائات زندگی در روزگار جدید و عصر دیجیتال یا این‌که گفته‌اند آنچه در سنین کم وارد ذهن شود، همچون نقش روی سنگ ماندگار می‌شود یا حتی گذشته از فراموشی‌های مخصوص هر سن (که از حالا و در میانسالی گریبان نگارنده را هم گرفته)، درباره یکی دو نسلی که فیلم‌بینی را درست در نخستین سال‌های پس از انقلاب شروع کردند نکته‌ای هست که بازگوکردنش خالی از لطف نیست.

همچنان‌که بارها گفته شده و در شماره‌های پیشین نیز اشاره شد، تلویزیون، همچون سینما، تئاتر و در کل، رادیو و هرآنچه با هنرهای نمایشی مرتبط است ـ به همراه مخاطبانشان ـ پس از انقلاب و به‌طور دقیق‌تر از ابتدای دهه ۶۰ ، با حاکم شدن ضوابط جدید، سال‌هایی استثنایی، منحصر به خود و تا حدی هم وصف‌ناپذیر را از سر گذراندند. چنین شرحی معمولا بر زمانه‌ای ـ با مختصات و استثناهای خودش ـ می‌رود که انسان فقط باید در آن عصر زیسته باشد تا به‌تمامی بتواند همه چیز را حس و لمس کند و توضیح آن ویژگی‌ها برای کسانی که آن زمانه را درک نکرده‌اند به‌ تمامی میسر نیست…

آن سال‌ها همه موجودیت رسانه‌های دیداری و شنیداری داخل کشور را حداکثر دو شبکه تلویزیونی و معدود شبکه‌های رادیویی وقت تشکیل می‌دادند ـ بحث رسانه‌های نوشتاری هم که از این مقوله جداست ـ آن دو شبکه تلویزیونی مورد بحث که یاد کرد خاطرات و حاشیه‌هایشان انگیزه نگارش این سری مطالب است نیز فقط در ساعت‌هایی از شبانه‌روز دایر بودند (شاید سرجمع پخش‌ برنامه‌‌های هر دو شبکه حداکثر به ۱۲ ساعت می‌رسید. از طرفی حتی به سیاق امروز از تکرار پخش نیز خبری نبود، بنابراین، «تکرارها» نقش مهمی در شکل‌گیری پسند، سلیقه، زیبایی‌شناسی، درآمیختگی یا دوری و نزدیکی با رسانه، تعیین سطح خواسته‌ها و توقع‌ها، ادامه تعقیب برنامه‌ها یا قطع ارتباط از سوی بیننده و در پیش‌گرفتن رویکرد‌های تازه نسبت به پدیده‌های تازه‌تر که نوعی ریزش محسوب می‌شد و حتی دامنه آن استقبال از برنامه‌هایی نظیر آتاری را هم در دهه ۶۰ دربر می‌گرفت و چه و چه… بازی می‌کردند.

سرگرم شدن با رخدادهای اجتماعی

نکته دیگر این‌که آن سال‌ها بحث سرگرم ‌شدن ـ به‌ ناگزیر ـ تا حدی هم با مقولات اجتماعی و سیاسی آمیخته شده بود؛ یعنی در بزنگاه‌های ملتهب و پرتحرک رخدادهایی که مردم با سرعت هرچه تمام‌تر در پهنه سیاست و اجتماع از سر می‌گذراندند، همراه جذابیت‌های پنهان و آشکاری که این رخدادها برای قشرها و طبقه‌های مختلف داشته و دارد، تعقیب به ‌هم پیوسته اخبار و گزارش‌های فلان رویداد یا مثلا محاکمه به همان عامل رژیم پیشین در شب‌های زمستان و تابستان، خود سریالی پرجاذبه بود که گاه عبرت‌آموز ارزیابی می‌شد و گاهی هم دردهای عده‌ای زخم‌خورده و آسیب‌دیده از این عوامل را تسکین می‌داد. اینها همه در ذهن گروهی از افراد ماندگار شدند، اینچنین است که هنوز هم اگر از افراد چهل، پنجاه، شصت ساله و حتی مسن‌تر جویا شوید، کلیات و جزئیات بسیاری از هر برنامه (اعم از سیاسی یا غیرسیاسی و سرگرم‌کننده)، فیلم، کارتون یا سریالی را که در گذشته دوست داشته‌اند برای شما بازگو می‌کنند و رنگ‌هایی از نوستالژی را بر آن می‌پاشند. این رویه البته با تفاوت‌هایی شامل برخی در یادماندنی‌های تلویزیون در سال‌های قبل از انقلاب نیز می‌شود… .

***

افشاگری و پرداختن به مسائل مربوط به‌دست‌اندرکاران رژیم پیشین، یکی از انگیزه‌های مهم در ساخت برنامه‌های تلویزیونی (مثلا در قالب پخش بریده‌هایی از فیلم‌های مستند مربوط به آن زمان) را تشکیل می‌داد. اقبال عمومی به چنین آثاری نیز همواره برنامه‌سازان را در ادامه کارشان ترغیب و تشویق می‌کرد. در نزد گروه‌های اجتماعی‌ای که نگارنده نیز به آنها تعلق داشت و نخستین دیدارهای مهم تلویزیونی‌اش به سال‌های بعد از انقلاب برمی‌گشت، در زمانه‌ای که انقلابیگری مهم‌ترین و حتی جذاب‌ترین بخش بیشتر حرکت‌ها و روندها را تشکیل می‌داد، به ‌یکباره آثار تولیدی اندکی که با ضوابط هنوز تکمیل ‌نشده و شکل‌ نگرفته روز، مجال پخش می‌یافتند با چنین محتوا و مضامینی از تلویزیون سر درآوردند. فیلم‌های داستانی و نیمه‌بلند «آوای امنیت» و «اسم شب» که هر دو با موضوع‌های انقلابی ساخته شدند از این زمره‌اند.

آوای امنیت را خسرو ملکان فیلمساز تازه‌کار و جوان آن سال‌ها با هدف دستگرمی، اندوختن تجربه و راهیابی به سینمای حرفه‌ای ساخت. موضوع فیلم که بیش از یکی دو بار مجال پخش نیافت درباره ماجراهای مربوط به همسر ثابتی (مقام بلندپایه ساواک) در کفاشی شارل ‌ژوردن بود. اسم شب هم در پخش سرنوشتی بهتر از ساخته ملکان پیدا نکرد و به همین سبب اطلاعات زیادی از آن در دسترس نیست، اما بنا بر حافظه نگارنده درباره جمعی از انقلابیون بود که در قالب گروه‌های مردمی شب‌ها از محله‌ها حفاظت می‌کردند و جلوی تحرک ضدانقلاب را می‌گرفتند. نام فیلم نیز بر اسم شبی دلالت می‌کرد که رد و بدل کردن آن، نشانه خودی بودن رهگذران شبانه بود. برای یادآوری به نسل‌های جدید، خوب است اشاره کنیم که آن سال‌ها به سبب شکسته ‌شدن درهای پادگان‌ها و مراکز نظامی و انتظامی از سوی انقلابیون در روزها و شب‌های منتهی به ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، سلاح‌های زیادی در نزد مردم بود که‌ بتدریج و با انتشار درخواست‌های دولت، بیشتر این سلاح‌ها تحویل قانون شد. وجه تسمیه فیلم مورد بحث نیز اشاره به‌همین سلاح‌ها بود که تعدادی از آنها به ‌ناگزیر در دست ضدانقلاب نیز افتاده بود… .

سیاه‌بازی در جعبه جادویی

البته ساخت و نمایش آثاری با مضمون انقلابی در تلویزیون فقط به پخش برنامه، فیلم مستند و داستانی یا مثلا یادواره‌های مناسبتی و سخنرانی محدود نمی‌شد، بلکه قالب نمایش‌های تلویزیونی و همچنین نمایش‌های پربیننده‌ای را که در همان زمان، عموما در سالن‌های نمایشی و تئاتری پایتخت اجرا و بعد ضبط تلویزیونی می‌شدند نیز در برمی‌گرفت. مثلا نگارنده بخوبی به یاد دارد که از همان نخستین نوروز بعد از انقلاب (۱۳۵۸)، بنا بر سنت نوروزی سال‌های قبل تلویزیون، همچنان نمایش‌های سنتی سیاه‌بازی پخش می‌شد؛ البته فقط نمایش‌های معدودی از این قبیل که مناسب پخش بودند یا با ایراد جرح و تعدیل‌هایی مناسب تشخیص داده می‌شدند. از سال بعد نیز می‌شد نمایش‌های سیاه‌بازی جدیدی را در نوروز دید که موضوع‌های کاملا انقلابی و به‌روز شده پیدا کرده بودند.

اساسا یک مضمون مهم این نمایش قدمتدار و صد درصد ایرانی، همواره تقابل نوکر و ارباب و دست‌‌انداختن ارباب از سوی نوکر (با بازی همیشه‌ شیرین «سیاه» نمایش) بوده و مسائلی که آن زمان حول محور شاه و ملت مطرح بود هم بخوبی دست سازندگان این نمایش‌ها را در تغییر نمادین دو کاراکتر قدیمی سیاه‌بازی و به‌روز کردن آنها با هدف نزدیکی‌ داستان و مضمون به شرایط روز باز می‌گذاشت. هرچند که پس از ۳ – ۲ سال اولیه بعد از انقلاب، تقریبا بساط سیاه و سیاه‌بازی (به دلایلی که نمی‌دانیم) از تلویزیون و حتی برنامه‌های نوروزی برچیده شد و سال‌ها بعد فقط به طور محدود و تغییر شکل یافته (مثل نمونه‌هایی که در آن نقش سیاه از سوی جواد انصافی بازی می‌شد) امکان تولید و پخش یافت. به طور قطع و یقین اگر نگاه محدودکننده در آن سال‌ها کمی با این نمایش سنتی و ارزنده مهربان‌تر بود امروز همچنان با رونق و بالندگی این‌گونه نمایشی در کشور روبه‌رو بودیم.

***

از میان تئاترهایی که از روی صحنه اصلی هنر نمایش کشور و از طریق ضبط تلویزیونی (و اضافه شدن کارگردان تلویزیونی، فیلمبردار و بقیه عوامل مربوط) به پخش راه یافتند، نگارنده بیش از همه دو نمایش را به یاد می‌آورد:

اولی «حصار در حصار» بود که به تقابل چند گروه سیاسی در زندان زمان شاه می‌پرداخت. کارگردان، که خود تجربه زندانی بودن در رژیم پیشین را از سر گذرانده بود، در بحبوحه التهاب‌های سیاسی جاری میان نیروهای مختلف می‌کوشید به ریشه‌ها و تفاوت‌های انقلابیون مذهبی در نگاه و جهان‌بینی از سال‌های قبل از پیروزی انقلاب بپردازد.

نمایش دیگر «آنها مامور اعدام خود هستند» بود که درخصوص بلای خانمانسوز اعتیاد ـ به‌عنوان یکی از میراث‌های شوم استعمار ـ را دستمایه خود قرار داده بود. جایی درباره این یادگار روانشاد محمود استادمحمد نوشته‌ام: «حکایت نگارش، کارگردانی و اجرای آنها مامور اعدام خود هستند از نظرهایی در نوع خود دراماتیک، جالب و کم‌نظیر است و حتی ظرفیت ساخت یک فیلم سینمایی پیرامون چگونگی نگارش، ساخت و نمایش خود آن وجود دارد. (علی شیرازی/ ضمیمه قاب کوچک)

برچسب ها:

اخبار مرتبط

  • مطلب مرتبطی پیدا نشد.

نظرات

ارسال نظر

این خبر برای شما تهیه شده است لطفا نظرتان را بیان کنید.

یادداشت سایت

متن