بروز شده در : جمعه 21 اردیبهشت 1403 ساعت 11:21 بعد از ظهر

آخرین اخبار

کد خبر: 87
تعداد نظرات:بدون نظر
تاریخ انتشار:سه شنبه 23 اردیبهشت 93 12:49 ب.ظ

کنگان و فرصت های از دست رفته !!

براستی آیا تابحال از خود پرسیده ایم چرا این همه فرصت را در جهت اعتلا و پیشرفت شهرستانمان از دست داده و همچنان هم بر این کار اصرار می ورزیم ؟ «وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»(انفال۴۶) و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و […]

براستی آیا تابحال از خود پرسیده ایم چرا این همه فرصت را در جهت اعتلا و پیشرفت شهرستانمان از دست داده و همچنان هم بر این کار اصرار می ورزیم ؟

«وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»(انفال۴۶)

و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است!

نگاهی به گذشته وحال و بررسی علل و عوامل عدم تحقق قسمتی از آمال و آرزوهای حقیقی مردم شهرستان کنگان ،بیانگر حکایت ویا حکایاتی تلخ وناراحت کننده است.وصد البته اگر این روند همچنان ادامه یابد حال روز ما بهتر از این نخواهد شد .

براستی آیا تابحال  از خود پرسیده ایم چرا این همه فرصت را در جهت اعتلا و پیشرفت شهرستانمان از دست داده  و همچنان هم بر این کار اصرار می ورزیم ؟

طرح این سوال نه برای نمک پاشیدن بر زخم های کهنه که در جهت پیدا کردن راه حلی برای این بیماری مزمن است .مطمئناً تا علل و عوامل را نیابیم به راه حلی نیز نخواهیم اندیشید.بدون درک مشکلات ریشه دار فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی نمی توان مشکل را حل کرد.

پاسخ به سؤال بالا چندان سخت و مشکل نیست .نگاهی دقیق به خود و روش و رفتارمان گویای واقعیت های زیادیست . ما دچار تفرقه و انشقاقیم .انشقاقی که دوستی ها را از بین می برد ،جایی برای همفکری و همگرایی باقی نمی گذارد ،سطح خواسته ها و توقعات ما را در حد  محله ای(با چاشنی تقابل)  ،گروه سیاسی ، شخصی ویاگروهی آن هم قلیل نه اکثریت، تنزل می دهد   .تلاش برای حذف یکدیگر ،توان و انرژی  ما را از ما گرفته ودیگران را نسبت به ما حریص کرده  .  تفرقه مسبب فرصت سوزی بجای فرصت سازی ، نیرو سوزی بجای نیرو سازی ، بی حرمتی به یکدیگر بجای حرمت گذاری  ،عدم آینده نگری ، تکرار خطا و اشتباه بجای عبرت آموزی از گذشته ، شایسته سوزی بجای شایسته سالاری ،عدم  اصلاح خطا ها وتکرار  دوباره ی آن ، احساساتی عمل کردن  بجای تعقل وتفکر و ….. شده .انشقاق باعث شده تا عده ای از ما خود را غالب ویا مغلوب بدانیم و آنچنان از هم فاصله بگیریم که بی توجه به منافع شهرستان ،هریک بر شاخ بنشینیم وبُن را ببریم  و راه نشستن در کنار هم را گم کنیم .

اگر مسلمان نیستیم آزاده مرد باشیم و به دغدغه ی۱۴۰۰سال پیش  بزرگ مرد تاریخ بشریت برای همه دوران ها ، نگاهی بیاندازیم.

امام علی (ع) ضمن تخطئه اقوام متفرّق، یادآور میشوند که تفرقه زمینه ساز  نابودی کرامت و بزرگی و ویرانگر اندیشه ها ست واتحاد عامل نزول فیض الهی است. تفرقه در میان امّت اسلامی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی ،اثرات منفی بسیاری بر جای میگذارد که اگر رفع آن غیرممکن نباشد، مشکل است.

ایشان  میفرمایند: «خداوند سبحان با وحدت و برادری، بر این امّت منّت گذارده است تا در سایه این رشته ی همبستگی آرام گیرند.نعمتی که هیچ ارزشی را همانند آن نمیتوان تصور کرد و هیچ آفریده ای بهایش را درنمی یابد زیرا از هر ارزشی پربهاتر است و از هر سترگی سترگتر.»( (نهج البلاغه خطبه ۱۹۲))

و نیز میفرمایند: «بی گمان، در تاریخ گذشته و آینده بشر، هرگز خداوند با اختلاف، خیری را به کسی ارزانی نداشته است و نمی دارد.»( نهج البلاغه – خطبه ۱۷۵)

ایشان می فرمایند : «از هر جریانی که ستون فقرات امت های پیشین را در هم شکست اجتناب کنید . . . اینک با دقت به سرنوشت و پایان کار ایشان بنگرید، هنگامی که پراکندگی فراز آمد و رشته های همیشگی فرو گسست و شعارها و باورها دو گانه شد، اختلاف شاخه شاخه ا شان کرد و گروه گروه در هم آویختند، خداوند تن پوش کرامت و بزرگواری را از تنشان بیرون آورد و نعمت های فراوانش را از آنان باز گرفت و تنها قصه ها و خبرهاشان شما را باقی ماند تا عبرت آموزان شما را پندی باشد .».(نهج البلاغه -خطبه ۱۹۲)

  تفرقه و انشقاق یک امت به چند دلیل است :

انحراف از حق، دنیا پرستی ، زور مداری و قانون شکنی، خودخواهی و قدرت طلبی، کینه توزی به عنوان نمودی از پلیدی باطن وخوی استکباری.چگونه می توانیم قاطعانه  خود را از دچار شدن به یک یا چند علت از علل فوق تبرئه کنیم در حالیکه معلو ل مشهود است ؟

ما ادعا می کنیم پیرو پیامبریم. چگونه چنین ادعایی داریم وقتی دانیم که پیامبر (ص) با مبنا قرار دادن وحدت و همدلی و فراموشی کینه ها در آشتی میان اوس و خزرج که سالها با هم منازعه داشتند  وپیوند برادری میان مهاجرین و انصار ،فتح مکه و سایر بلاد وبهتر بگویم دلها را تضمین نمودند ؟پس ایشان راه برون رفت از این وضعیت  را برای  ما ترسیم کرده اند .چگونه است که نمی توانیم کنار هم بنشینیم وبا خرد جمعی تصمیم بگیریم ؟درست است که امروز پیامبر(ص)در کنار مانیست اما روش و سنت ایشان که زمان نمی شناسد.

بزرگان قوم ،افراد تاثیر گذار وهمه کسانی که دل در گرو توسعه ی همه جانبه ی  شهرستانمان دارید ؛

ما می دانیم که هریک از معضلات فوق الذکر می تواند جمعی را از هم فرو پاشد ،سرمایه هایشان را به یغما برد و امورشان را از مجرای حقیقی خارج سازد وبلای جان توسعه و پیشرفت گردد.پس ادامه چنین روندی مانع رسیدن به مطالباتمان خواهد شد و یا سرعت را کند خواهد کرد  . باید چاره ای اندیشید و طرحی نو در انداخت .راه موفقیت ما در همدلی و همفکری در عین تفاوت سلیقه هاست . وظیفه ی شما بسیار سنگین تر است .وقت آن رسیده تا با توکل بر خدا، به عنوان یک محور ،همه ی فکرها،سلیقه ها ، جناح ها ،گروه ها ،محله ها وافراد تاثیر گذار را برای رسیدن به هدفی مشترک گرد هم جمع کنید .البته لازم است این کار را از خود شروع کنید  و ابتدا خود به این باور برسید که امکان چنین کاری هست .

دوستان عزیز ،ممکن است اندیشه ها و سلیقه های ما متفاوت باشد ،محله های ما مختلف باشد ،قوم و قبیله ما متنوع باشد اما مشکلات ما مشترک ،دردهای ما مشترک ،نیازهای ما مشترک وخواسته های ما اغلب  مشترک است پس فکری مشترک نیز می طلبد .برای رسیدن به فکر مشترک نیاز به همنشینی و همفکری داریم .باید از خواسته های شخصی ، محله ای و طایفه ای بگذریم .اختلافات سیاسی را کنار بگذاریم.کینه ها را از دلها بزداییم .از حذف همدیگر بپرهیزیم .قدرت طلبی را ناپسند بدانیم .به همدیگر و فکر یکدیگر احترام بگذاریم وخدا را بر اعمال ورفتارمان ناظر بدانیم  .خواسته هاو مطالبات مردم را در نظر بگیریم ،نیروهای انسانی خود مخصوصاً جوانان برومند این دیار  را شناسایی کنیم وبر اساس تخصص و توانشان بر مسند بنشانیم تا با قدرت جوانی وبروز بودن و مشورت صاحبان تجربه  با حرکتی جهادی ، روشهای سنتی مدیریت را دگرگون کرده وطرحی نو در اندازند والبته ما نیز ضمن حمایت نقدشان کنیم .

هریک از ما به تناسب توان و جایگاهمان به عنوان یک شهروند  موظفیم برای تحقق این همفکری وهمدلی تلاش کنیم وخود رادر برابر کوتاهیمان  در پیشگاه خدا پاسخگو بدانیم .من به نوبه ی خود از چند ماه پیش همراه تعدادی از دوستان برای ایجاد این همدلی ضمن دیدار با بعضی از شما بزرگواران  که فکر می کردیم تاثیر گذارید(که هستید) از شما  خواهش کردیم   تا سنگ زیرین آسیاب ومحور اجماع شوید وبا توجه به جایگاهتان بنای این کار صواب را بگذارید اگر چه به هر دلیلی چندان استقبال نشد اما  هچنان  به این کار اعتقاد  و امید به تحققش دارم وآن را بهترین راه دستیابی به مطالبات بحق مردم می دانم .

حافظ علیه الرحمه چه زیبا  می فرماید:

درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد          نهال دشمنی بر کن که رنج بیشمار آرد

برچسب ها:

اخبار مرتبط

  • مطلب مرتبطی پیدا نشد.

نظرات

ارسال نظر

این خبر برای شما تهیه شده است لطفا نظرتان را بیان کنید.

یادداشت سایت

متن