بروز شده در : شنبه 15 اردیبهشت 1403 ساعت 12:58 بعد از ظهر

آخرین اخبار

کد خبر: 54303
تعداد نظرات:بدون نظر
تاریخ انتشار:یکشنبه 8 اردیبهشت 98 8:58 ق.ظ

به بهانه ی هفته بزرگداشت مقام معلم

معلم عزیزم روزت مبارک سال۲۰۰۵ بودکه فیلم هندی “black ” شاهکار ی سینمایی بود که زوایائی ازهنرمعلمی را بنمایش در آورد و جوایز بسیاری را در جشنواره ها درو کرد… داستان این فیلم از سرگذشت دختربچه ی به نام میشل،پرده برداشت که تقریبا از سال دوم زندگی از ناتوانی جسمی رنج می برد؛ او نابینا […]

معلم عزیزم روزت مبارک
سال۲۰۰۵ بودکه فیلم هندی “black ” شاهکار ی سینمایی بود که زوایائی ازهنرمعلمی را بنمایش در آورد و جوایز بسیاری را در جشنواره ها درو کرد…
داستان این فیلم از سرگذشت دختربچه ی به نام میشل،پرده برداشت که تقریبا از سال دوم زندگی از ناتوانی جسمی رنج می برد؛ او نابینا ،کرو لال بود ، قرار بود چیزی شبیه معجزه رخ دهد ، معجزه ای که توسط یک معلم رقم خورد، تا این دختربچه ی علیل بتواند به دانشگاه برود و در رشته ی هنر فارغ التحصیل شود.
دنیای تاریک و پر مشقت این دانش آموز عقب مانده جسمی از طریق زبان احساس و ارسال پیام مغناطیس ارتباط اشارات و علائم معلم روشن و زیبا شد و شاید پاسخی که توسط معلم به پدرش ارائه کرد در توضیح این روند کافی باشد، هنگامی که از او پرسید: چگونه دخترم خواندن ونوشتن یاد می گیرد ودرس بخواند؟ آن معلم به انگشتان خود اشاره کرد وگفت : اینها ابزاری است که او به یاد خواهد داد …
اما این معلم درنهایت نا شی از تبعات خوردکننده تلاش های پیگیر براثر ابتلا به بیماری الزایمر مانند یک بیمارسرطانی بخود می پیچید و اورا برروی تختی با دست بند فلزی بسته اند تا مهارش کنند و او نه شادکامیها و نه تلخ کامی را نمی توانست بیاد بیاورد وذهنش صفحه ی فرمت شده از همه ی خاطرات دور ونزدیک باشد ودر حرمان دیجورخود تنها بماند… مثل بسیاری از معلم های موفق که در مدرسه و درس، اسطوره و برنده اند ولی در زندگی خانوادگی و اجتماعی یک بازنده فراموش شده ؟!
ماجرای این فیلم یاد آور حکایتی است: ” حکیمی الماسی را در کوه یافت ودر کیف خود گذاشت ودر میانه ی راه با رهگذری گرسنه که از او غذا می خواست برخورد کرد حکیم ؛ کیف خود را باز کرد تا غذا به از راه مانده بدهد ولی عابر چشمش به زرق وبرق الماس افتاد و آنرا هم درخواست کرد حکیم آنرا به او داد مرد گرسنه ی ثروتمند براه افتاد ولی چند قدمی بیش دور نشده بود که به نزد حکیم باز گشت وگفت : این الماس را پس بگیر آنچه که درون توست آن را می خواهم ؟! چیزی که با عث شد براحتی از این الماس چشم بستی آن را بمن بده ! در واقع این الماس در مقابل آن جوهر بی بدیل بی ارزش وکم بهاست…
حکیم گفت: یاد گرفتن و یاد دادن … همین!”
معلم بواسطه ی صداقت در کلام ، اصالت در اندیشه والهام بخشی در نگاهش، همواره ی تاریخ سازنده فرهنگ وتمدنها بوده است از این رو تکریم و تجلیل از معلم نفخه ی آسمانیست و تحفه ی چون آبادانی سیاره ی زمین حاصل کار پیوند معلم و متعلم است …
کوتاه سخن اینکه : در چگونگی تقدیر از معلم یکی ازالزامات مرتبط اهتمام در به رسمیت شناختن نقش مهم و تلاش های بزرگ آنها درساماندهی وارتقاء نوع نگاهی است که شهروندان از اهمیت نقش علم و معلم و ایجاد کارگاه بهبود تصویر معلم، جهت توسعه ی فرایند تعلیم و تربیت است باید به آن پرداخته شود همانگونه مولای متقیان فرمودند : اینما یذهب صاحب العلم یکرم … دارنده دانش به هرجا رو کند بزرگواری ببیند.
معلم که خود درس عدالت به شاگردان می دهد نباید موردبی مهری، تبعیض و سوء تفاوت در سطوح سازمانی ، اقتصادی واجتماعی قرار گیرد ببینیم که چگونه در جوامعی که معلم را در بالای مشاغل دولتی قرار داده اند و از لحاظ حقوق و دستمزد در جامعه ،تامین هستند به کجا رسیده اند و معلم به لحاظ مالی و به لحاظ جایگاه اجتماعی خود در جامعه ای که در آن زندگی می کنند چقدر فارغ البال به تحقیق و پژوهش وآماده سازی محتوای تدریس می اندیشد،زیرا هر کس که نام معلم با خود به یدک می کشند در مقابلش سر تعظیم و احترام صادقانه فرو می آورند و آنموقع است که معلم با افتخار می تواند بگوید “من معلم هستم” و آنموقع است که برای رسیدن به کرسی معلمی ، نفس با استعدادترین جوانهای جامعه درسینه حبس می شود وکسی از بد حادثه معلم نمی شود و اینگونه آموزش وپرورش نردبان ترقی همه جانبه ی جامعه محسوب می شود.

نظرات

ارسال نظر

این خبر برای شما تهیه شده است لطفا نظرتان را بیان کنید.

یادداشت سایت

متن