بروز شده در : چهارشنبه 29 شهریور 1402 ساعت 11:07 بعد از ظهر

آخرین اخبار

کد خبر: 12004
تعداد نظرات:بدون نظر
تاریخ انتشار:شنبه 18 بهمن 93 0:11 ق.ظ

نظام اجتماعی (۳-۱) جامعه “کنگان” و کارکردی مطلوب

ثلاث – عبدالمجید اورا: عملکرد ما گواه تفکر ماست آیا شخص مدعی روشنفکر منصفی پیدا می شود که از دیگران اشکال و ایرادی را بگیرد و خود عاری از آن عیب و نقص باشد.

ثلاث – عبدالمجید اورا: عملکرد ما گواه تفکر ماست، آیا  شخص مدعی روشنفکر منصفی پیدا می شود که از دیگران اشکال و ایرادی را بگیرد و خود عاری از آن عیب و نقص باشد.  بارها شنیده ایم که  بانگ و فریاد کرکننده و نوشته های حجیم زننده، به تشریح  زشتی و پلشتی  و سیاه نمایی صفتی در گروه یا فرد مقابل  به میدان می آید تا بدین وسیله به توضیح و ارائه میزان سطح بالای سواد و آگاهی، پاکی، ارزشمندی، انسانیت، مردمداری و امروزی بودن و نهایتا توانمندی و حقیقت طلبی خود بپردازد. براستی ماحصل آن در نظام اجتماعی چیست؟ و چه تبعاتی بدنبال داشته است؟

واژه “System” که به نظام ترجمه شده است به مجموعه ­ای از واحدها یا عناصر مرتبط به هم اشاره دارد که به منظور تأمین اهداف از پیش تعیین ­شده در ارتباط و تعامل با یکدیگر فعالیت می­کنند.[۱]

واژه نظام برگرفته از ریشه نظم است. نظم نتیجه نهایی انتظام و در نتیجه ذات زندگی است؛ از این­رو از دیرباز مفهوم جامعه را با کلمه نظم اجتماعی به­ کار می­برند. به همین دلیل پارتو (Pareto) و پارسونز (Parsons) کلمه نظام را که به‌ معنی مجموعه­ ای یگانه است از حوزه علوم فیزیکی و زیستی اتخاذ و نظام اجتماعی را جایگزین نظم اجتماعی کرده ­اند. جامعه به‌ دلیل مناسبات یا بستگی­ها و روابط متقابل اجتماعی بین سازمان­ها و نهادهای اجتماعی است که نظام نام گرفته است.[۲]

“نظام اجتماعی” عبارت است از مجموعه نقش­های اجتماعی. سیستم اجتماعی کنش متقابل بین شخصیت­ها و افراد است. سیستم اجتماعی دربردارنده نهادها و سازمان­های اجتماعی است که کارکردشان تولید عدالت و مشروعیت اجتماعی است. هدف اصلی پارسونز در بحث سیستم اجتماعی طرح سیستم واحدی است که ترجیحاً در آن کلیت عمل کنش­گر در سیستم، تجلی می­یابد. تحلیل پارسونز با این وجود متوجه این است که چگونه سیستم کنش­گر را کنترل می­کند، نه اینکه چگونه سیستم کنش­گر را خلق یا ایجاد می­کند.[۳]

پارسونز معانی مختلفی از نظام اجتماعی دارد. در یک‌جا آن را شبکه روابطی می­داند که عاملین را دربر می­گیرد و در جای دیگر آن را تجمع افراد در کنش متقابل می­داند.[۴]

 و در توضیح نکات فوق : ما امروز وظیفه داریم که به جوانانمان  مسیر کشف علم ، کسب و درک معرفت بیاموزیم  وقتی بتوانیم فساد و عوامل فساد را معرفی کنیم و خود از آن مبری باشیم هر جوان عاقلی باشد میداند راه و چاه کدام است . فاسد و تبهکار کیست و او خود به خود به هم سن و سالانش زندگی پاک و نیازمندی های معرفتی را انتقال خواهد داد.

زندگی بکرنوجوان و جوان تحت تاثیر عملکرد فرهنگی، بزرگترهای خود است و طبیعتاً اهتمامات ذهنی  و بسط دیدگاه ذائقه ی فرهنگی او را دستخوش تغییر و تحول می کند و در این راه خواسته یا ناخواسته مسئولیم.
در واقع  تنها مدرسه و دانشگاه برای تربیت فرزندان ما کافی نیستند، چون معارف بسیار بزرگتر و وسیعتر از آنست که در این دو ظرف و در آن محدوده زمانی پرشتاب و نسبتاً معدود در ذهن ما جای بگیرند و ضمن اینکه معارف فرعی در حال تغییر و ارتقاء هستند، هیچگاه بصورت آنی و لحظه ی در خلوص  و تهذیب ما یکباره جلوه گر نخواهند شد. بر همین اساس ما برای دستیابی به آن در طول مدت زندگی تلاش می کنیم و رشد نظام اجتماعی اینگونه بهبود یافته و به توسعه ی ذهنی آن دست می یابیم .

طول زندگی فردی محدود و حد وسطی به طور خوشبینانه ۷۰ سال است ولی زندگی نوع  بشر طولانی است و ما وقتی مطالعه و تحصیل می کنیم، در حقیقت خواهان انتقال زندگی نوع بشر به زندگی فردی هستیم به گونه ای که تجربه های هزاران ساله گذشته را در اختیار عمر شخصی کوتاه خود قرار می دهیم ؛ یعنی اینکه وقتی تاریخ  بشری و فرهنگ فعال در دوره حاضر را می خوانیم  هدف از زندگی عمومی را به زندگی خصوصی تفسیر و تزریق کرده ایم و یکی از اهداف نظام اجتماعی همین است؛ راهنمائی به معانى زندگی شخصی مان .  چون احساس ما به ما راست می گوید  ما انسانها زندگی متفاوتی از جانداران داریم .

آنچه از معارف و دانستینها در اختیار داریم  برای کسب جنبه های مادی کافی به نظر می رسد، اما  کسب جنبه ی روحی  و معنوی از ما می خواهد که بیش از این درهای  منابع عظیم فرهنگی عمداً یا سهواً فراموش شده را بکوبیم تا به درک سلسله مفاهیم طولانی  انسانی که ما می خواهیم  نمایندگی اغراض و اهدافش را داشته باشیم و به طعم و بوی  خاص آن برسیم ، آنوقت می توان به سعادت حقیقی دست یافت.

نظام آموزش عمومی و آموزش عالی نظامی حرفه ای است و  نهایتا ما را تبدیل به متخصصی می کند که  فن و حرفه ای را آموخته ایم . در این حوزه، دیدگاه محصور و محدودی خواهیم داشت. مگر اینکه با توسعه افق دیدگاه ، خرد مان و قلب مان بزرگی کند و تعصب شخصی  وفردی را با هرنیتی درپیوند با  قالب نظام  اجتماعی کنار بگذاریم.
ما چراغی را به دست فکرمان می دهیم تا شخصیتی واضح تر و بزرگتر ازگذشته باشیم  و با روشنی آن در واگذاری زندگی ۷۰ ساله  همان دانش آموخته مدرسه و دانشگاه در سن ۲۵ سالگی نباشیم و آگاهی ها و معارف امروزی  هزاران رشته  از علوم و فنون میراث بشری را در دسترس داشته باشیم چون هرفردی حق دارد، اگر از  نظر مالی و وقت برخودار باشد در زمینه ی مورد علاقه به آن دست یابد.

نتیجه گیری : قوانین الکترونیک، فیزیک و شیمی  و …  آشنائی بازندگی بزرگان علم و فلسفه و شکافتن اتم و حتی جدیداً فرضیه کشف عنصر زمان در صورت شکافت واحدی که یک ملیارد بار از اتم کوچکتر است، حقی برای هر انسانیست که بخواهد آنرا بداند چون آینده جهان؛  آینده اختصاصی  و متعلق به همه ی انسان ها است

فاصله  گفتار تا عمل برای همه برابر نیست . ارزش تلاش ما در زدودن و کم کردن فاصله بین این دو عنصر است و روشنی فکر در کم کردن فاصله و عدم انحراف از موضوعات اصلی به فرعیست و هرگاه  میان شخص و نفس نبرد شروع شود و “خویش” را پیروز ببیند، این شخص شایسته ی  یادآوری در نظام اجتماعی و  تذکردادن به دیگران است.

همراهی دائم قول و عمل دردناک است اما با تمرین و ممارست دلپذیر خواهد بود ؛نه اینکه بقول آن یکی، بهترین خوش قولی اینست که قول ندهیم و نه بقول این یکی، وقتی به میدان بیائیم ببینیم که نمی توانیم سر قول و وعده مان بایستیم . این یعنی غیر واقعی بودن  و  تفکر کدر؛ و بهترین راه حل حداقلی این است که حتی بین بد قولی به خودمان، فاصله ی موجود زمانی را با پذیرش اشتباه و عذرخواهی از بین نبریم.

مرد بزرگ کسی است که  مسئولیت نتائج عملش و بد قولی هایش را بپذیرد و انسجام نظام اجتماعی وابسته به همین تفکر، حرف و عمل ماست که نیت ها را برجسته کرده و عیار وزن ما را مشخص می کند.
منابع:
———————————————————————————————————————

[۱]. توکلی، عبدالله؛ اصول و مبانی مدیریت، قم: انتشارات زمزم هدایت، ۱۳۸۳، ص۴۸٫

[۲]. آگبرن، ویلیام و نیم‌کوف، مایر؛ زمینه جامعه­شناسی، امیرحسین آریان­پور، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۷، ص۲۶۳٫

[۳]. ریتزر، جورج؛ نظریه جامعه­ شناسی در دوران معاصر، محسن ثلاثی، تهران، علمی، ۱۳۷۴، ص۷۶٫

[۴]. ادیبی، حسین؛ جامعه­شناسی طبقات اجتماعی، تهران، دانشکده علوم اجتماعی و تعاون، ۱۳۵۴، ص۱۳۸٫

نظرات

ارسال نظر

این خبر برای شما تهیه شده است لطفا نظرتان را بیان کنید.

یادداشت سایت

متن