بروز شده در : جمعه 7 اردیبهشت 1403 ساعت 10:44 قبل از ظهر

آخرین اخبار

کد خبر: 57560
تعداد نظرات:۲ دیدگاه
تاریخ انتشار:جمعه 10 آبان 98 11:23 ب.ظ

تحلیل

موسیقی، خوب یا بد؟!

ثلاث- معمولاً همه انسان ها از بدو تولد با موسیقی و آهنگ آشنا هستند و به صورت فطری در درون آن ها به ودیعه گذاشته شده است و همواره در همه ابعاد زندگی آن ها جاری و ساری است.

معمولاً همه انسان ها از بدو تولد با موسیقی و آهنگ آشنا هستند و به صورت فطری در درون آن ها به ودیعه گذاشته شده است و همواره در همه ابعاد زندگی آن ها جاری و ساری است. انسان ها نخستین بار در طول حیات خود، در دوران جنینی با شنیدن ضربان منظم قلب مادر، با ریتم و آهنگ آشنا می شنود و انس می گیرند و بعد از تولد با طنین لالایی های زیبای مادران خود خو می گیرند و با آن بزرگ می شوند. پرداختن به این مقوله پر رمز و راز از دیر باز توسط موسیقی دانان و اندیشمندان و بزرگان شعر و ادب فارسی انجام گرفته است و از منظر های گوناگون این هنر ارزشمند و معنوی مورد بررسی قرار گرفته است اما پرداختن به زوایای مختلف  آن به عنوان یک خلأ فرهنگی بایسته و لازم است. خداوند سرشت بشر را طوری آفریده است که کشش و جاذبه زیادی به زیبایی دارد و منشأ این جاذبه این حدیث معروف است که «کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لکی اُعرَف» نکته ظریفی که از این حدیث می توان استخراج کرد این است که اساس خلقت بر مبنای محبت و شناخت خداوند قرار گرفته است؛ یعنی از عشق الهی به شناخت حق رسیدن و از فیض فیاض لایزال برخوردار گردیدن است؛ اما هر محبت یا عشقی انگیزه ای می خواهد که انگیزه این عشق زیبایی است «إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَال» هیچ چیز به اندازه زیبایی در عالم اهمیت ندارد. انسان های عارف که دل در گرو عشق الهی دارند کل جهان را به صورت گلستانی پر از گل های زیبا می بینند و از این طریق به شناخت خالق عشق می رسند. هاتف اصفهانی در ترجیع بند معروف خود چه زیبا گفته است که:

گر به اقلیم عشق روی آری               همه آفاق گلستان بینی

دین و اخلاق و انسانیت در گرو زیبایی و تناسبات است و در اصل هر چیزی که به صورت بد در جهان جلوه گر است بی تناسب و ناموزون است و از کوک خارج شده است. یکی از جلوه های زیبایی، موسیقی است که در پس پرده صورت پنهان شده است و نامحرمان از درک آن محروم هستند. در دل ساز و نغمات موسیقی یک سلسله تناسباتی است که از عالم معنا منشأ گرفته است و انسان را به مبدأ هستی وصل می کند.  برای درک زیبایی های این هنر متعالی باید از حواس معنوی کمک گرفت و آن را بیدار کرد. همان‌طور که مولانا جلوه زیبایی ذات خدا را در وجود شمس تبریزی دید و عاشق ذاتی شد که شمس تبریز را شمس عالم معنا کرده بود. پس برای درک زیبایی مجرد باید پشت پرده را دید. اگر گوش دل باز شود از همین سازها، اسراری شنیده می شود که بر اهل ظاهر پنهان است.

ابلهان گفتند مجنون را زجهل        حسن لیلی نیست چندان، هست سهل

بهـتر از وی صدهـزاران دلـربا                 هســت همچون ماه اندر شهر ما

گفت صورت کوزه است و حسن می            مـی خدایم می دهد از نقش وی

مـر شما را سرکه  داد از کوزه اش              تـا نباشد عشق اوتان گوش کش

………………………………..

کـوزه می بینی ولیـکن آب شـراب            روی ننماید به چشم ناصواب

 

بیشتر موسیقی دانان این هنر متعالی را از عالم معنا می دانند. از جمله آن ها دکتر الهی قمشه ای استاد و عارف بزرگ ایرانی که  موسیقی را از  بهشت می داند و مهم‌ترین کرامتش را خبری جاودانگی می داند. همچنین «فرانتس شوبرت»  نابغه موسیقی کلاسیک اعتقاد دارد که هیچ کس به اندازه موسیقیدان از بهشت خبر نداده است؛ همچنین «موتسارت» می گوید که آهنگ ها از عالم معنا می آیند و مانند لعبتانی در جلوی من به رقص در می آیند. از موسیقی تعبیرات مختلفی شده است که در کل  می توان  همان تغییر احوال بد به خوب یا خوب به خوب تر دانست. افلاطون بر این باور است که نغمه و موسیقی تأثیر فوق العاده ای بر روح انسان دارد و اگر درست به کار رود می تواند زیبایی را در رویاهای روح جایگزین کند و لطیف ترین احساسات را برانگیزد. ابونصر فارابی، فیلسوف موسیقیدان ایرانی نیز میان فطرت انسانی و موسیقی پیوند قائل است و پیدایش موسیقی را معلول سرشت آدمی می شناسد.  در طول تاریخ هر کجا سر بکشیم وجهی الهی و باطنی از موسیقی رخ می نماید. جایگاه موسیقی در فرهنگ معنوی و مذهبی حائز اهمیت فراوانی است. ادیان مختلف، تجلی گاه نمونه های متعالی از موسیقی هستند و به گونه ای با آن همراه هستند. در فرهنگ و دین مبین اسلام هم می توان از موسیقی عاشورایی، تعزیه، اذان، قرائت قرآن و … به عنوان جلوه هایی از حضور، نام برد. از آنجا که دین، نقشه راه زندگی را برای انسان ترسیم می کند، پس باید با توجه به فطرت انسانی، برای نیاز های انسان راهکار داشته باشد. هنر نیز پاسخی به نیازهای طبیعی و ضروری انسان است که بر پایه حکمت و فطرت و طبیعت انسان استوار است و هنر موسیقی، تراوش روح و باعث جدایی روح انسان از عالم ماده و در واقع نوعی عبادت است. دین مبین اسلام متکی به قرآن است و در این کتاب آسمانی هیچ حکم قطعی درباره این هنر صادر نشده است و مفهوم کلمه موسیقی اساساً در قرآن وجود ندارد و این طبیعی است زیرا استفاده از موسیقی به صورت اذان، مناجات، مرثیه و تلاوت قرآن و غیره در پیشبرد  امر دین ضروری است و لزوم استفاده صحیح از آن از بدیهیات است و خلاف آن را نمی توان تصور کرد. طبق روایات در زمان حیات پر برکت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) در مورد موسیقی از جانب آن بزرگوار حکم قطعی صادر نشده است. آنچه در قرآن و احادیث نکوهش شده است لهو و لغو و زور است. در زمان امویان و عباسیان در قرن دوم هجری خلفا برای جدا کردن مردم از خاندان پیامبر، از نیروی عظیم موسیقی استفاده می کردند و در کنار موسیقی بساط عیاشی و میگساری بر پا می کردند و چون امامان در آن زمان شرایط مبارزه و برچیدن این دستگاه را نداشتند، حکم بر تحریم موسیقی نمودند. روایاتی که در مورد نکوهش موسیقی آمده است منحصر به عصر خاصی بوده است نه ذات موسیقی. معمولاً فتواهای فقها در مورد مسائل جاری جامعه به خودی خود  فتوای فقهی است ولی گاهی نیز بالعرض به خاطر مسائل سیاسی که در جامعه پیش آمده فتوای سیاسی صادر فرموده اند. بدیهی است با تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی آن فتوا نیز تغییر می کندٍ. چنانچه فتوای تحریم تنباکو از طرف آیت الله میرزای شیرازی از این نوع بوده است. در قرآن کریم به صورت غیر مستقیم به ستایش موسیقی نیز پرداخته است و به وجود این زیبایی در بهشت اشاره کرده است یعنی وجود ملودی هایی از طبیعت بهشت.  همچنین آیه نخست از سوره فاطر از آواز خوش یاد کرده است. همین‌طور آیه ۱۰ از سوره سبا که صدای زیبای حضرت داوود را هدیه ای ویژه می داند.  احتیاج انسان به نشاط و طرب حاصل از شنیدن موسیقی و نغمه های دلنشین انکار ناپذیر است. در هر دوره و زمان حضور این هنر در تمام مراسم های اجتماعی و مناسبت های سنتی از قبیل مراسم عزاداری، شادی و عروسی همچنین به هنگام کار و غیره نیز کاملاً مشهود است. در بسیاری از مشاغل گروهی برای هماهنگی و ایجاد روحیه نشاط و سرزندگی از موسیقی و آواها و نواهای خاصی استفاده می شده است.  طبق پژوهش های انجام شده در سال های اخیر خاصیت درمانی و آرامش بخشی آن نیز به اثبات رسیده است.  در طول شبانه روز افکار متعدد از ذهن انسان می گذرد که باعث آشفتگی ذهنی و عدم تمرکز انسان می شود. موسیقی روح بخش، مخصوصاً موسیقی های اصیل ایرانی با ایجاد شکافی در بین این افکار، نوعی حالت بی ذهنی ایجاد می کند و باعث شادی و آرامش و طرب در انسان می شود. ذهن انسان در هنگام تمرکز و مدیتیشن نهایت لذت از زندگی و لحظه را می برد. بسیاری از مطالعات نشان می دهند که تکنیک های موسیقی و موسیقی درمانی، تاثیرات مثبت قابل توجهی در درمان بسیاری از بیمارها از جمله اوتیسم و بهبود رفتار آن ها دارد.

 

هنر براده روح هنرمند است

استفاده از ملودی  و الگوهای ریتمیک به  تقویت تمرکز و توجه کمک بسیاری می کنند. موسیقی یک ابزار قدرتمند برای مهار ذهن و تمرکز حواس است. هنر براده روح هنرمند است لذا می تواند روح مخاطب را درمان کند و جلا دهد. روح انسان هنگام ملاقات با بخش مادی دنیا دچار زمختی و خشونت می شود و هنر، مخصوصا موسیقی به کمک روح می آید. شنیدن و اجرای موسیقی مستلزم داشتن روحی لطیف و ظریف است. به قول دکتر الهی قمشه ای : هر کس به علوم مستظرفه مانند موسیقی، نقاشی، شعر و نویسندگی و… علاقه‌مند شود علامت این است که دارای روح لطیف و ظریفی است.

موسیقی و شعر پیوند دیرینه دارند

موسیقی همچنین  پیوندی دیرینه با شعر دارد. هرگاه شعری با موسیقی و ساز همراه شود عنصر تخیل در آن افزوده خواهد شد و بر میزان فعل و انفعالات نفس در برابر اثر می افزاید. برخی از بزرگ‌ترین شاعران در جهان اسلام و ایران، از نوازندگان و موسیقی دانان بزرگ بوده اند و همین امر باعث شده که اشعاری بسیار زیبا و موسیقیایی بسرایند. نمونه بارز آن ها جلال الدین مولانا این عارف عاشق، که مهارت  وی در این هنر سبب شد که در ۵۵ بحر مختلف شعر بسراید. ایشان نوازنده چیره دست «رباب» بوده اند. دکتر شفیعی کدکنی بر این اعتقاد است که از عصر شاعران و خنیاگران ایران باستان تا امروز آثار باز مانده هیچ شاعری به اندازه مولانا با نظام موسیقیایی هستی و حیات انسان، هماهنگی و ارتباط نداشته است.  مولانا مانند بسیاری از حکمای اسلامی، موسیقی را انعکاس آواز گردش افلاک می داند و اعتقاد دارد که موسیقی از بهشت و عالم والا است و از نغمات کواکب و افلاک گرفته شده است:

نـالـه سـرنا و تـهدید دهـل                    چیـزکی ماند بدان ناقور کل

      پس حکیمان گفته اند این لحن‌ها                   از دوار چـرخ بگـرفتیم مـا

     بانگ گردش‌های چرخ این که خلق                     می سرایندش به تنبور و به حلق

و تأثیر نغمات و اصوات موزون، در اثر نغمات آسمانی و معنوی جهان پیشین است که در ما بر انگیخته می شود و موسیقی زمینی تذکار و یادآور موسیقی آسمانی است:

مــؤمنان گــویند آثــار بـهشت                  نغـز گردانید هر آواز زشت

         ما همه اجزای آدم بوده ایم                    در بهشت آن لحن‌ها بشنوده ایم

گرچه بر ما ریخت آب و گل شکی                یادمان آمد از آن ها چیزکی

او همچنین بر این باور است که هیچ زبانی همچون موسیقی و نوا  توان تعریف عشق را ندارد :

هر چه گویم عشق را شرح و بیان                  چون به عشق آیم خجل باشم از آن

هیچ می دانی چه می گوید « رباب »               زاشک چشم و از جگرهای کباب

پدر شعر فارسی یعنی رودکی سمرقندی نیز نوازنده توانای «چنگ» بوده است و در تأثیر آواز و نفوذ سخن و لطف نوازندگی او همین بس که با چنگ و آواز خوش، امیر سامانی را مشتاق عزیمت به دیار می کند. استادان وادی عرفان نیز به طور غیر حرفه ای موسیقیدان بوده اند و این هنر را ارج می نهادند. در جلسات عرفانی خود شرایطی را فراهم می کردند که بتوانند ساعت ها به اجرای موسیقی بپردازند زیرا اعتقاد داشتند که موسیقی بهترین وسیله برای مراقبه و وصل به مبدأ است. شاهد صادق این ادعا آنکه در اشعار و آثار عرفانی مشهور عارفانی مانند حافظ  و مولانا و غزالی و دیگران همواره از اصطلاحات موسیقی که گاه مغنی و زمانی مطرب و یا قوال (خواننده) و غیره  یاد شده است. چنانچه خواجه راز حافظ شیرازی در غزلی می فرماید:

مغنی نوای طرب ساز کن             به قول و غزل قصه آغاز کن

حضرت حافظ در همین یک بیت از هفت اصطلاح موسیقی زمان خود نام برده است. هدف اساسی عرفان، کمال انسان است چه جسمانی چه روحانی و وظیفه هنرهای متعالی پرورش و رشد و تعالی روح انسانی است. هر گاه شعر و شعور و هنر به هم آمیخته شود باعث رشد و ارتقای جامعه بشری می شود و فارغ از یک صنعت می تواند در خدمت جامعه باشد. همواره شعر، تسلی بخش ناکامی ها و موسیقی، مونس و غمخوار دوران تنهایی ها و سختی های بشر بوده است. انسان در مواقع خستگی و آزردگی با گوش دادن به آهنگی جالب به آرامش می رسد و بر بال خیال در آسمان هایی که روح حساس سرمدی برای وی به وجود آورده به پرواز در می آید و با مبدأ کل به راز و نیاز می پردازد.  تکنولوژی و پیشرفت در عصر حاضر  هر چند زندگی را برایمان آسان تر کرده است اما همزمان بیشتر از هر دوره ای باعث افزایش استرس و نگرانی شده است و آرامش از ذهن و جسممان دور شده است و رسالت موسیقی برای ایجاد آرامش بیش از پیش احساس می شود.

خلأ نشاط در جامعه بخاطر سوء مدیریت فرهنگی

آنچه امروز، جامعه با آن مواجه است، سوء مدیریت فرهنگی است که با توجه به هزینه های کلان، توان تولید محتوایی متناسب با نیاز جامعه ندارد و جامعه امروزی  با خلأ شادی و نشاط روبروست. شادی و نشاط،  بخش جدایی ناپذیر ذات انسان است و شایسته است به جای نفی و نکوهش بعضی از هنرهای نشاط بخش، از قبیل موسیقی به صورت اصولی و درست و با توجه به موازین دینی و فرهنگی به ترویج و گسترش آن بپردازند.   امید است که متولیان فرهنگی مخصوصاً نظام آموزشی به هنر موسیقی مخصوصاً موسیقی اصیل ایرانی بهای بیشتری بدهند و در مدارس در ساعت های هنر، موسیقی نیز گنجانده شود و جایگاه خود را پیدا کند. همچنین بستری فراهم شود که از این میراث گران‌قدر که موسیقی شناسان سراسر جهان آن را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین موسیقی های فرهنگ متعالی می شناسند پاسداری شود./

هفته نامه استانی ثلاث جنوب- دکتر زهرا احمد شمسی

اخبار مرتبط

نظرات

  1. ناشناس says:

    سلام
    خانم دکتر زهرا احمد شمسی دکترای چه رشته ای هستند

    • ناشناس says:

      دکترای ادبیات فارسی
      ایشون یکی از بهترین دبیر های کنگان هستن

ارسال نظر

این خبر برای شما تهیه شده است لطفا نظرتان را بیان کنید.

یادداشت سایت

متن