بروز شده در : جمعه 7 اردیبهشت 1403 ساعت 10:44 قبل از ظهر

آخرین اخبار

کد خبر: 66685
تعداد نظرات:بدون نظر
تاریخ انتشار:شنبه 11 دی 00 10:50 ق.ظ

گفتگو با دو بازیگر تئآتر در شهرستان کنگان

ثلاث- تئاتر کنگان به لطف استاد مختارزاده پا برجاست و خوشحالم از تجربه همکاری با ایشان امیدوارم همیشه این زنجیره در دستشان بماند و همینطور تمام دوستان تئاتری کنگان هم دنباله رو این زنجیره باشند و هرساله کنگان بدرخشد.

 

پوران میرزایی  هنرمند و بازیگر تئآتر شهرستان کنگان در گفتگو با هفته نامه ثلاث جنوب اظهار کرد: من فکر میکنم هنر تنها چیزی ست که نمی شد دستش را رها کنم؛ شعر شعر شعرکه بخشی از من هست. شعر تنها چیزی بود که دیدم واقعا در آن ناتوانم یعنی چون آگاهانه پدید نمی آید بسیار مشکل است و چون دیدم نمی توانم رهایش نکردم. شعر چه به آن برسیم و چه به آن نرسیم موجب تعالی فکر و‌ روح ما می شود. از کودکی با تشویق های پدرم دریافتم که باید شعر بنویسم چون او مینوشت ، شب ها و روزها مینوشت. باید هنر را دنبال کنم چون من به آن تعلق دارم.

نمیتوانستم خودم را جدا از آن ببینم

تئاتر هم‌ همین گونه بود؛ با من بود ولی به آن نرسیده بودم تا سه سال پیش که به هنر نمایش پیوستم یعنی احساس میکردم چیزی هست که انجامش نداده ام، کاری هست که در من وجود دارد،حرف هایی، زیبایی هایی که باید روی صحنه درک کنم و حس کنم. من تئاتر را هم، شاعرانه بازی میکنم.تجربه ای توصیف نشدنی ست.

خوشحالم از اینکه این فرصت را پیدا کردم و خودم را هم پیدا کردم. اولین شروع با انجام حرکات، پرفورمنس در نمایش بانوی دریایی به کارگردانی استاد عزیزم جناب اقای مختارزاده بود و همچنین هر دو نمایش بعد از این کار هم به کارگردانی ایشان بود که در ان حضور داشتم. پرفورمنس، که دنیای وسیعی در هنر تئاتر هست و ساده نمی شود از ان گذشت.  دومین بازی ام در نمایش خانه ی بدریا آل بویه بود که نقش دخترِ لال خانواده را داشتم انقدر غرق در ان شخصیت شده بودم که ماه ها بعد از اتمام ان نمایش هم با ان شخصیت دوست داشتنی زندگی میکردم معصومیت و زلالی اش را دوست داشتم. سومین بازی ام در نمایش فقط مکنارمو باز کردم کمی موهامو ببینه.

سه شخصیت متفاوت را بازی میکردم

تفاوت های بین شخصیت ها را در اورده بودم و از دید تماشاچی ها و همچنین بعضی از اساتید هم این اتفاق افتاده بود و تفاوت برای ان ها ملموس بود. چون این موضوع خیلی برای من مهم هست که هیچ وقت نقش هایی را که بازی میکنم جنسشان شبیه به هم نباشد و بیننده با هر کدامشان ارتباط دیگری بگیرد و حس حال دیگری داشته باشد.

تئاتر کنگان به لطف استاد مختارزاده پا برجاست

تئاتر کنگان به لطف استاد مختارزاده پا برجاست و خوشحالم از تجربه همکاری با ایشان امیدوارم همیشه این زنجیره در دستشان بماند و همینطور تمام دوستان تئاتری کنگان هم دنباله رو این زنجیره باشند و هرساله کنگان بدرخشد.

 

 

***

تمرینات مکرر و راهنمایی دوستان، عامل پیشرفتم بوده است

ثلاث جنوب: چند هفته پیش مریم سلامی توانست با نقش آفرینی در نمایش “ فقط مکنارمو زدم کنار…” یکی از جوایز بازیگری زن را در جشنواره تئاتر فجر بدست آورد؛ به همین مناسبت گفتگوی کوتاهی با ایشان انجام داده ایم:

۱- خانم سلامی به نظر می رسد کمی دیر اما به موقع وارد دنیای نمایش شدید و خیلی زود سطحی قابل قبول و تحسین برانگیزی ارائه دادید؛ دلیلش را چه می دانید؟

– بله درست می فرمایید. من هم مثل بسیاری از دوستان، تحصیل کرده ی این رشته نیستم اما به واسطه اجراهای مکرر تئاتر در کنگان به این رشته علاقمند شدم. راستش را بخواهید بدون اغراق باید بگویم  دلیل ارائه سطح مطلوب بازیگری من و  در کل گروه بازیگری ما، کار کردن در یک گروه تئاتر حرفه ای به نام گروه تئاتر چهارصندوق می باشد. گروهی که متشکل از تحصیل کرده های تئاتر و پیکشوتانی است که در طول تمرینات راهنمای اصلی ما بودند. افرادی چون رضا مختارزاده به عنوان کارگردان، علیرضا بهرامی و محمد بازدار و بسام کریمی که راهنمایی ایشان بسیار گذار بود. و نهایتا تمرین و تمرین و تمرین شخصی خودم در خانه.

۲- تا کنون در چه نمایش هایی نقش آفرینی داشته اید؟

جالب است بدانید اولین تجربه بازیگری من، بازی در نمایش عربی   “امیر الاصغیر” به کارگردانی محمد بازدار بود. و جالب تر آنکه در کار دوم هم در کاری غیرفارسی و به زبان انگلیسی ( پزشک نازنین به کارگردانی محمد بازدار) شرکت داشتم. پس از آن به گروه چهارصندوق دعوت شدم و در سه سال گذشته در نمایش های »بانوی دریایی«، »خانه بدریا آل بویه « و « فقط مکنارمو زدم کنار تا کمی موهامو ببینه« بازی کردم.

۳-در جشنواره تئاتر فجر استانی چه رتبه ای کسب نمودید؟

– به اتفاق خانم زهرا احمدی که در این کار همبازی بودیم؛ مشترکا مقام دوم بازیگری زن را گرفتم که همینجا از سایر بازیگران و عوامل کار بابت همکاری صمیمانه اشان تشکر می کنم.

۴- کمی در مورد نقشی که برعهده داشتید بگویید. چطور توانستید از پس اجرای آن برآیید؟

– خب زینب دختری ساده و بی شیله پیله بود که هرچه به ذهنش می رسید به زبان می آورد و تمام تلاشش این بود که مادرش از او راضی باشد؛ دستورات مادرش را مو به مو انجام می داد. به همین دلیل است که در آخر داستان تحمل آن را ندارد که مادرش به راحتی از او بگذرد و نهایتا ناامیدانه خانه را ترک می کند. برای رسیدن به نقش، ضمن راهنمایی و هدایت کارگردان و دوستان با تجربه، با خواندن مکرر متن توانستم موقعیت هایی که زینب داشت را بیشتر درک کنم./ کفتگوی اختصاصی هفته نامه استانی ثلاث جنوب، بسام کریمی

 

اخبار مرتبط

نظرات

ارسال نظر

این خبر برای شما تهیه شده است لطفا نظرتان را بیان کنید.

یادداشت سایت

متن