بروز شده در : جمعه 7 اردیبهشت 1403 ساعت 10:44 قبل از ظهر

آخرین اخبار

کد خبر: 55642
تعداد نظرات:بدون نظر
تاریخ انتشار:شنبه 29 تیر 98 4:50 ب.ظ

تحلیل نقش قانون اساسی و ساختار حاصل از آن در افول یا رشد و توسعه کشورها

احزاب در واقع تثبیت کننده و‌ قوام بخش حکومت های مردمی هستند احزاب ریشه های حیات اجتماعی هستند تقویت این ریشه ها منجر به پایداری و‌قوام و‌دوام حکومت است

 

برای ورود ملموس به موضوع بحث ابتدا به تحلیل جایگاه احزاب و ساختار حکومت برگرفته از قانون اساسی  ۷ کشور  قدرتمند جهان می پردازیم

۱- آمریکا: در کشور آمریکا  احزاب در شهرها و‌مراکز ایالت ها دارای هزاران عضو و‌شورا خای مرکزی منتخب اعضا هستند و‌نمایندگان مجالس در ایالت ها با حمایت احزاب پر طرفدار وارد مجلس می شوند و احزاب نامزدهای خود برای پست ریاست جمهوری معرفی می کنند و هر حزبی که مردم بیشتر عملکرد و‌اهداف و‌یرنامه هایش را قبول دارند برنده انتخابات می شود لذا تمامی اجزای قدرت از شورای های شهر وروستا تا نمایندگان دو مجلس و رئیس جمهور از کانال و‌مسیر احزاب وارد جایگاه قدرت می شوند

۲- چین: در کشور چین چندین حزب فعالیت می کنند اما حزب کمونیست به دلیل عملکرد مناسب و‌حمایت مردم چین بیشترین تعداد عضو‌ ا دارد این حزب حدود ۶۰ میلیون نفر عضو رسمی دارد. احزاب نامزدهای مورد نظر خود جهت مجلس را معرفی می کنند و‌بر اساس نفوذ احزاب در بین مردم احزاب در مجلس نماینده خواهند داشت تمامی ارکان قدرت در چین توسط مجلس انتخاب می شوند،رئیس مجلس، رئیس جمهور، نخست وزیر، وزیر دفاع و همه ارکان قدرت از طریق مجلس تعیین می شوند و‌کمیته دائمی مجلس که ۱۳۰ عضو دارد و‌از بین نمایندگان توسط نمایندگان  انتخاب می شوند بیشترین قدرت در مجلس را دارا می باشند

۳- کشور ژاپن: در ژاپن دو مجلس وجود دارد، مجلس شورای ملی و‌مجلس مشاوران، مجلس اصلی مجلس شورای ملی است که اکثر آنها نمایندگان احزاب هستند و‌حزبی که در این مجلس بیشترین رای را کسب کند، نخست وزیر را انتخاب می کند حدود نیمی از نمایندگان کاندیدای احزاب هستند و‌سایرین نیز باید حداقل ۲ درصد رای را کسب کنند یا حزب آنها دو درصد کل آرا را  کسب کند تا بتوانند وارد مجلس شوند مسئولین دستگاه قضایی نیز با پیشنهاد نخست وزیر و‌تائید مجلس انتخاب می شوند

۴- کره جنوبی:  در این کشور  نیز احزاب نقش محوری ایفا می کنند نامزد های احزاب در انتخابات ریاست جمهوری رقابت می کنند و رئیس جمهور نماینده محبوب نرین حزب خواهد بود. مجلس نیز در اختیار نمایندگان احزاب است. رئیس جمهور رئیس دولت و فرمانده کل قوا است رئیس دستگاه قضائی توسط رئیس جمهور منتخب ملت تعیین می گردد.  رئیس جمهور در چارچوب قانون و مقررات مصوب مجلس به وظایف خود عمل می کند و مجلس می تواند وزرا را استیضاح نماید

 

 

۵- آلمان، در کشور آلمان احزاب نقش تعیین کننده ای دارند، این کشور دو مجلس دارد یکی بوند ستاک و‌دیگری بوند سرات ، بوند ستاک مجلس اصلی است و‌همه اعضای مجلس نمایندگان احزاب هیتمد از حدود ۶۵۰ نفر عضو بوند ستاک نیمی از آنها نماینده رسمی احزاب و‌نیم دیگر با رای مستقیم مردم انتخاب می شوند منتها کسی می تواند وارد مجلس شود که حداقل حزب وی ۵ درصد کل آرا را کسب نموده باشد، مجلس بوند سرات نمایندگان‌مجالس ایالتی هستند، قانون با نظر دو‌مجلس وضع می شود اما صدر اعظم که بالاترین مقام اجرایی است توسط بوند سرات انتخاب می شود. دستگاه قضایی بر اساس قوانین خاص خود اداره می سود و‌قوانین مجالس ایالتی بر آن حاکم است رئیس دیوان عالی کشور توسط صدر اعطم انتخاب می شود. نیروهای مسلح تحت امر صدر اعظم هستند، البته برای تصمیم های خاص مجوز محالس لازم است

۶- کشور انگلیس: در این کشور ملکه اختیارات زیادی دارد اما عملا نقشی در امور اجرایی ایفا نمی کند و نقش اصلی با مجلس نمایندگان است. این مجلس نمایندگان احزاب با نفوذ و‌قدیمی هستند. نخست وزیر دارای بالاترین قدرت اجرائی است که توسط مجلس انتخاب می شود. هیات وزیران، نیروهای مسلح و‌سایر مراکز قدرت تحت فرمان نخست وزیر است دستگاه قضائی نیز قوانین خاص دارد و‌ تا حدودی مستقل است اما دولت و‌مجلس نیز در آن حوزه تاثیر گذاری دارند در چارچوب قانون

۷- فرانسه، در فرانسه رئیس جمهور با رای مستقیم مردم انتخاب می شود منتها با توجه به نقش تعیین کننده احزاب مردم به  نامزدهای احزاب رای می دهند، مجلس سنا و‌نمایندگان نیز نمایدگان احزاب هستند و هر حزبی که طرفدار بیشتری دارد در مجالس نمایندگان بیشتری خواهد داشت، شورای نگهبان فانون اساسی نیز نقش مهمی در ساختار قدرت دارد این شورا ۹ عضو دارد که ۳ عضو‌توسط رئیس جمهور، ۳ عضو توسط مجلس سنا و ۳ عضو‌توسط مجلس نمایندگان معرفی می شوند. نیروهای مسلح و‌د‌ولت زیر مجموعه رئیس جمهور هستند، دستگاه قضایی طبق قوانین خاص خود مستقل است اما مسئولین ارشد آن از طریق مجلس و رئیس جمهور نصب می شوند

 

در کشور ایران قبل از انقلاب شاه در راس قدرت بود و‌نیروهای نظامی تحت نظر شاه بودند و‌نخست وزیر هم توسط شاه به مجلس معرفی می شد و‌اگر مجلس رای موافق نمی داد  شاه می بایست با مشورت  رئیس مجلس کسی را معرفی می نمود که مورد تائید مجلس باشد، هیات وزیران  و‌دستگاه قضایی زیر مجموعه دولت بود. طبق قانون شورای نگهبان  ۵ نفر بودند که قوانین را بررسی و‌هر قانون که از نظر شرعی ایراد داشت‌را رد می کردند. بر اساس قانون اعضای شورای نگهبان باید به این صورت انتخاب می شدند که مراجع معظم تقلید ۲۰ نفر را به مجلس معرفی می کردند و‌مجلس از بین آنها ۵ نفر را انتخاب می نمود.  شاید اگر این بخش قانون در آن زمان به درستی اجرا می شد حکومت پهلوی با روحانیت دچار آن همه مشکل نمی شد. نمایندگان احزاب ملی و‌توده و‌سایر احزاب در مجلس حضور داشتند اما بخاطر ساختار حکومت حضور احزاب خیلی تعیین کننده نبود، البته یکی از دلایل آن این بود که اکثر مردم روستا نشبن و‌بی سواد بودند

بعد از انقلاب ساختار حکومت بگونه ای است که قدرت در رهبری متمرکز شده و‌نیروهای مسلح و‌کل ساختار دستکاه قضائی و‌شورای نگهبان با اختیارات گسترده تحت پوشش رهبر هستند بخش های مهمی از قدرت اجرایی دولت نیز در شوراهای عالی متمرکز شده که دولت اختیار تعیین کننده در آنها ندارد، احزاب بعد از انقلاب جایگاهی در ساختار قدرت ندارند اما از قدرت فراماسون ها، انجمن حجتیه و‌برخی باندهای مافیایی قصه های متعددی شنیده می شود که راست یا دروغ و غلوآمیز بودن آنها معلوم نیست. با تقویب احزاب، از قدرت تشکل های غیر رسمی یا باندها و مافیای ثروت و قدرت کاسته خواهد شد و به مرور به حاشیه رانده خواهند شد. بستر قانونی در نظام ولایت فقیه برای نقش آفرینی احزاب وجود دارد اما محافظه کاری فرهنگ ایرانیان و ساختار اقتصادی دولت و برخی ضعف های دیگر منجر به عدم بالندگی و شکوفایی نقش احزاب گردیده است.

 

نقش احزاب:

در زمان قدیم کانون های قدرت مختلفی در کشور حضور فعال داشتند و‌این کانون های قدرت بعضا تعادل زندگی اجتماعی را تنظیم می نمودند و در مقابل تجاوز به کشور نقش مهمی ایفا می کردند. کد خداها، اربابان، روسای قبایل و‌برخی کانون های قدرت دیگر در کشور حضور فعال داشتند اما رضا شاه برخی از این ستوان قدرت احتماعی را از بین برد ارتش متمرکز ایجاد کرد و‌قدرت ارباب ها و‌کدخداها و‌قبائل  روحانیون و مرجعیت دینی و‌غیره کم شد و‌یه همین سبب متفقین با سرعت باور نکردنی و‌بدون مقاومت تهران را فتح کردند دیگر خوانینی چون رئیس علی دلواری و خوانین بختیاری و‌قشقایی و‌طبرستانی و‌آذربایجانی و‌خوزستانی و‌غیره نبودند تا در مقابل حمله اجنبی مقاومت کنند و‌ننگ تصرف چند روزه ایران در تاریخ این کشور نشست. در آلمان و‌ ژاپن و‌کره و‌دیگر  کشورهای پیشرفته نیز قدرت اربابان و‌قبایل و‌غیره را از بین بردند اما در عوض احزاب مردمی قدرتمند جایگزین آنها شدند در ایران همه کانون های قدرت اجتماعی کشور از بین رفتند و‌به احزاب هم اجازه ارز اندام و‌فعالیت جدی داده نشد قدرت مرجعیت دینی نیز همانند گذشته به نظر نمی رسد. تنها راه نجات کشور از شر باندهایی چون فراماسون ها شیطان پرست ها انجمن حجتیه ها و‌باندهای مافیایی قدرت و‌ثروت  تقویت احزاب مردمی است. احزاب نخبگان را شناسایی و در مسیر شفاف سالم پرورش می دهند احزاب رابط بین قدرت و‌حاکمیت با مردم هستند احزاب رابطه بین حکومت و‌مردم را نزدیک و‌ناگسستنی می کنند احزاب در واقع تثبیت کننده و‌ قوام بخش حکومت های مردمی هستند احزاب ریشه های حیات اجتماعی هستند تقویت این ریشه ها منجر به پایداری و‌قوام و‌دوام حکومت است

 

ساختار حکومت ها نقش تعیین کننده ای در توسعه هم جانبه یا سقوط همه جانبه ملت ها دارد جهت تبیین و تشریح این واقعیت مهم چند مثال  ذکر و تشریح می گردد:

    کره شمالی

کره شمالی و جنوبی هزاران سال فرهنگ در هم تنیده داشتند و یک ملت واحده با فرهنگ کهن بود. اما ۶۳ سال پیش کشور را به دو نیم کردند با دو قانون اساسی و ساختار حکومتی متفاوت ناشی از دو قانون اساسی مختلف. بعد از ۶۳ سال فرهنگ و سطح زندگی و تمامی شموم زندگی در این دو کشور بسیار متفاوت شده گویی این دو ملت با هم همبستگی فرهنگی نداشته اند. مردم کره شمالی در فقر فلاکت و نکبت و ترس زندگی می کنند و دائم به فکر فرار از کشور و نجات از این شرایط سخت هستند  اما مردم کره جنوبی در بهترین شرایط در بین کل ملت های جهان بسر می برند آنها می توانند در هر حوزه ای که علاقه دارند استعدادهایشان را فعال کنند و در نشاطو افتخار زندگی می کنند.

در مقایسه پارامترهای اقتصادی، کره جنوبی نزدیک به ۲۰۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارد در حالیکه کره شمالی با داشتن ۴۰ میلیارد دلار حدود ۵۰ برابر کمتر از کره جنوبی است.
در مقایسه نرخ بیکاری دو کره، کره جنوبی با داشتن ۳.۷ درصد و کره شمالی با داشتن ۲۵.۶ درصد تفاوت فاحشی با هم دارند.
جالب است بدانید که درصد رشد تولید ناخالصی داخلی در کره جنوبی در سال های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ تقریبا ثابت هست اما در کره شمالی در سال ۲۰۱۵ به مقدار منفی می رسد.
برای بسیاری از کاربران این مقایسه بسیار جالب بوده است و ضمن استقبال از آن عنوان کردند که در یک کشور مدیریت حرف اول را می زند‌.

۲- شهر نوگالس

شهر نوگالس تا چند دهه پیش متعلق به مکزیک بود بعد از آنکه نیمی از شهر به آمریکا واگذار گردید فاصله فرهنگ و اقتصاد و توسعه همه جانبه دو کشور به شدت زیاد شد.  نوگالس در مرز کشور مکزیک و آمریکا قرار داره. نوگالس به دو بخش نوگالس آریزونا و نوگالس سونورا تقسیم میشه که اولی در خاک آمریکا و دومی در خاک مکزیک قرار دارند. مردم هر دو شهر دارای پیشنیه، فرهنگ، آداب رسوم، مذهب و … مشترک اند. ولی امروز سیم خاردارهای مرز آنها را جدا کرده است. در شمال و نوگالس آمریکا، درآمد مردم سه برابر نوگالس مکزیک است. مردم در آنجا تحصیل کرده و از سلامت کافی برخوردارند. آنها از سیستم های حمل و نقل مناسب، بیمه درمانی و سیستم فاضلاب و خلاصه، یک زندگی خوب آمریکایی برخوردارند.ولی در جنوب و نوگالس مکزیک، همه چیز برعکس است.

تحلیل نقش قانون اساسی و ساختار حاصل از آن در افول یا رشد و توسعه کشورها

در نوگالس مکزیک، اکثر افراد بی سوادند. میزان مرگ و میر کودکان بالاست، مردم از سیستم بهداشت عمومی محرومند، میزان جرم و جنایت زیاد است. شما برای انجام یک کار اقتصادی مجبور به پرداخت رشوه هستید….

۳- آلمان شرقی و آلمان غربی

 

۴- تفاوت فاحش اقتصاد و توسعه ترکیه در زمان حکومت نظامیان و دیکتاتورها و نظام حزبی 

بحران اقتصادی ترکیه در دوره‌های ۱۹۹۴، ۲۰۰۱ و ۲۰۰۷ چگونه بود؟ را اینجا ببینید

 

تحلیل نظام های حکومتی حزب محور:

برخی کشور ها دارای نظام حزبی می باشند اما از توسعه اقتصادی مطلوبی برخوردار نبوده اند از جمله پاکستان، برخی کشورهای اروپای شرقی و آمریکای جنوبی  علت چیست؟

در کشور پاکستان تا چن سال پیش قانون اساسی کشور بگونه ای بود که قدرت در اختیار نظامیان بود و هر گاه نظامیان اراده می کردند دولت را سرنگون می نمودند از جمله  دولت های نواز شریف و بی نظیر بوتو و دولت های متعدد دیگر، در واقع نظام حزبی به مفهوم واقعی هنوز بطور کامل در پاکستان جا نیافتاده و در حال مشق مردم سالاری و پذیرش نظام حزبی هستند اما اگر نظام حزبی همانند هندوستان در پاکستان نیز نهادینه می شد قطعا شرایط آن کشور بسیار مناسب تر از شرایط کنونی بود.

در کشور های عراق و افغانستان نیز  طی ۱۰ سال گذشته تا حدودی نظام مردم سالاری حاکم گردیده اما شیوه انتخاب نهادهای قدرت بر اساس نظام حزبی همانند آمریکا و آلمان و چین و انگلیس نیست در این دو کشور هنوز قبائل و شخصیت ها و نقش اصلی را ایفا می کنند و ساختار انتخابات با شرایط این کشورها کمی فاصله دارد شاید در این دو کشور نظام انتخابات تناسبی نتایج بهتری به دنبال دارد. ساختار حکومت ها نشات کرفته از قانون اساسی کشورها نقش تعیین کننده ای در موفقیت یا شکست مردم سالاری کشورها ایفا می کند.

در کشور برزیل ارکان قدرت حاکمیت توسط مردم انتخاب می شوند اما چون نظام ریاستی وجود دارد و قدرت بین مجلس و دولت توزیع شده  گاهی تضاد هایی  بین دولت ها و مجالس بوجود می آید شاید نظام انتخابات تناسبی برای حداقل یکی از مجالس ساختار حاکمیت آن کشور را بهبود بخشد. در مجموع کشور برزیل کشور نسبتا توسعه یافته ای است.

در کشور مکزیک ارکان قدرت حاکمیت یعنی مجلس نمایندگان، مجلس سنا و رئیس جمهور توسط مردم  انتخاب می شوند اما به دلیل شرایط گذشته این کشور هنوز باندهای مواد مخدر و سلاح دراین کشور جنایت و ترور و خلاف انجام می دهند. شاید در این شرایط کشور نظام انتخابات تناسبی حزبی و انتخاب نخست وزیر توسط مجلس منجر به شرایط بهتری برای آن کشور شود. کشور مکزیک تجربه طولانی در دموکراسی واقعی ندارد. این کشور نسبت به بسیاری از کشورها از وضعیت اقتصادی و روند توسعه نسبتا مناسب تری برخوردار است

قوه قضاییه: در راس قوه قضاییه مکزیک دادگاه عالی عدالت قرار دارد. این دادگاه متشکل از ۱۱ قاضی است که با تأیید مجلس سنا توسط رئیس‌جمهوری انتخاب می شوند

منبع: سایت خبری تحلیلی اندیشه ها

نظرات

ارسال نظر

این خبر برای شما تهیه شده است لطفا نظرتان را بیان کنید.

یادداشت سایت

متن