علتهای رایج خیانت مردان به زنان
ثلاث- ازجمله اهداف اصلی ازدواج، رسیدن به سکون و آرامش است و هنگامیکه زن و مرد نسبت به یکدیگر اعتماد داشته باشند، این سکون و آرامش بیشتر و پایدارتر خواهد بود.
نهاد خانواده در واقع، کوچکترین ولی از بنیادیترین پایههای جامعه محسوب میشود که در حفظ سلامت روانی افراد جامعه کارکرد بزرگی را ایفا میکند. ازجمله اهداف اصلی ازدواج، رسیدن به سکون و آرامش است و هنگامیکه زن و مرد نسبت به یکدیگر اعتماد داشته باشند، این سکون و آرامش بیشتر و پایدارتر خواهد بود. خانواده بهعنوان یکی از نهادهای اجتماعی مهم در جامعه اساساً کانون کمک، تسکین، التیام و شفابخشی است. کانونی است که باید فشارهای روانی واردشده بر اعضای خود را تخفیف دهد و راه رشد و شکوفایی آنها را هموار کند. اگر خانواده محیط سالم و سازندهای برای اعضای خود باشد و نیازهای جسمانی و روانی آنها را برآورده کند، کمتر ممکن است به نهادهای درمانی خارج از خانواده احتیاج پیدا کنند. زندگی زناشویی مسلماً با چالشهای بسیاری همراه است اما کمتر چالشی وجود دارد که بتواند با مشکل رهایی از آسیبهای بیوفایی و عهدشکنی همسر برابری کند. خیانت زناشویی یا عهدشکنی همسر را میتوان یکی از پیچیدهترین و آسیبزاترین مشکلات عاطفی بین زوجین دانست. زوج درمانگران و مشاورین، بارها این اعتراف را از مراجعین خویش شنیدهاند که افشای بیوفایی همسرشان تاریکترین و وحشتناکترین لحظهی زندگی آنها بوده است. ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺴﯿﺎری از ﻣﺎ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﺣﺲ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ، ﭘﺬﯾﺮش ﺑﺎﻻ و ﻣﺤﺒﺖ ﺧﻮد ﺑﺎ ﻫﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ در زﻧﺪﮔﯽ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺧﻮد ﮐﻨﺎر ﺑﯿﺎﯾﯿﻢ و ﺳﻌﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺳﺎزﮔﺎر ﺑﺎﺷﯿﻢ اﻣﺎ ﮐﻤﺘﺮ ﮐﺴﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ از ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺑﯿﺶ از هر چیز دﯾﮕﺮی آزرده ﻧﺸﻮد. ﺧﯿﺎﻧﺖ، بهزعم ﺑﺴﯿﺎری از ﻣﺎ دردناکترین ﻣﺸﮑﻠﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ میتواند در ﯾﮏ ارﺗﺒﺎط وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. امروزه با ارتباطهای گستردهای که بهوسیله شبکههای اجتماعی برای انسان میسر شده است، انسانها میتوانند بهراحتی با هر شخص در هر منطقه و کشوری ارتباط داشته باشند و بهگونهای سدی برای این ارتباط نیست.
دسترسی راحت به افراد و نیز تبادل افکار و احساسات ازجمله آثاری است که این شبکههای اجتماعی بهگونهای برای انسان به ارمغان آوردهاند. این تمام سخن نیست؛ این تبادل افکار و احساسات، روی دیگری هم دارد و آنوقتی است که ارزشها و هنجارهای پذیرفتهشده جامعه توسط همین شبکههای اجتماعی مورد حمله قرار میگیرد و بهگونهای خطوط قرمز حیات انسان مورد تهدید واقع میشود. با پدیدایی شبکههای اجتماعی یکی از نهادهایی که بهشدت از آن متأثر شده است، نهاد خانواده است. اعضای خانوادهای که تا زمانهای گذشته وقت بیشتری را در کنار هم داشتند، با آمدن شبکههای اجتماعی دیگر فرصت کمتری را در کنار هم میگذرانند.هدف از بیان این مقدمه این است که یکی از بسترهای پیدایش خیانتهای زناشویی، در بستر همین شبکههای مجازی است که در نگاه اندیشمندان جامعهشناس و نیز روان شناسان حوزه خانواده بهعنوان مسئلهای است که ساختار حیاتی خانواده را مورد تهدید قرار داده است. افرادی که در خانوادهای رشد میکنند که هر آنچه نیاز ایشان در فضای محبتی است تأمین نمیشود و خود نیز استعداد انجام این خیانت رادارند، در این فضای ارتباطی بدون اینکه نظارتی بر رفتار ایشان باشد، اقدام به ارتباط عاطفی با دیگر افراد میکنند و بهگونهای شخصی را با خود در عاطفه، علاقه و درنهایت اندام خویش شریک میسازند.
خیانت زناشویی چیست؟
از این بحث بهعنوان «فرا زناشویی» نیز نام برده میشود که بهگونهای عصاره بهتری از این تعریف است. خیانت در لغت به معنای مکر و حیله، بیان شده است. خیانت در اصطلاح روانشناسی، «شامل برقرار کردن ارتباط جنسی یک فرد متأهل عقد دائم با جنس مخالف، خارج از محدودهی خانواده است.» در تعریف دیگری آمده است که: «یک راز جنسی، عاشقانه یا درگیری عاطفی بهصورت پنهانی که منجر به نقض تعهد رابطه زناشویی است.» آنچه که میتواند بهعنوان مقدمه خیانت قرار بگیرد، بیوفایی است که ممکن است در قدم اول از سوی همسر این اتفاق بیفتد و درنهایت منجر به بیوفایی زوجین و خیانت او نیز بشود. بیوفایی عبارت است از کلیهی رفتارها و عملکردهایی که یک فرد متأهل با جنس مخالف غیر از همسر دارد، بهنحویکه منجر به ارتباطی دوستانه، صمیمانه، عاطفی یا عاشقانه شود، به صورتی که این ارتباط، دوری و شکستن تعهدات و سردی را برای همسر به همراه داشته باشد. بی۔ وفایی معمولاً مقدمه و پیشزمینهی وقوع خیانت است.
انواع خیانت
بیوفایی اشکال متعددی دارد، از قبیل بیوفایی جنسی و بیوفایی عاطفی، بیوفایی عاطفی بهصورت درد دل کردن با یک غریبه غیر هم جنس، درمیان گذاشتن اسرار، بگو و بخند کردن، گفتوگوی صمیمانه خارج از عرف و مواردی دیگر که از چشم همسر پنهان باشد، صورت میگیرد. بیوفایی جنسی، برقراری رابطه جنسی و فیزیکی با شخصی خارج از حوزه زناشویی است که میتواند جنبه عاطفی نداشته باشد. در مواردی بیوفایی عاطفی و جنسی میتواند باهم صورت گیرد.
متون مربوط به خیانت نشان میدهد دلایل متعددی برای عدم وفاداری وجود دارد، از قبیل میزان تحصیلات، شخصیت، فرصت، شیوه وابستگی، سطح درآمد و اشتغال، نژاد، فرهنگ، دین و رضایت زناشویی.
علتهای رایج برای خیانت مردان به زنان
- توجه بیشتر زن به خانواده پدری خود- یکی از دلایل خیانت مردان به همسرشان توجه بیشتر زن به خانوادهاش است. مردان دوست دارند اولویت اول زندگی همسرشان باشند و همسرشان در مورد تمامی مسائل ابتدا با او صحبت نماید و سپس موضوع را با خانوادهاش در میان بگذارد. اما برخی از زنان به همسر خود توجه کافی ندارند و مانند وقتی رفتار مینمایند که مجرد بودهاند و اولویت اول زندگیشان را خانواده تشکیل میدهد. اینگونه زنان به نیازهای شوهرشان بیتوجهاند و اگر اتفاق فوقالعادهای مانند قبولی در دانشگاه و یا موفقیت در اخذ مدرک تحصیلی، ترفیع کاری، تأیید بارداری برایشان رخ دهد؛ ابتدا این خبر خوب را به والدینشان اطلاع میدهند. در اینگونه خانوادهها مرد کمکم احساس میکند موجب بیمهری قرارگرفته و اولویت نخست زندگی همسرش نیست پس روابطش را با همسرش کمتر میکند و رفتهرفته به سمت خیانت عاطفی و جنسی کشیده میشود.
- بیتوجهی زن به رابطه زناشویی و عدم رضایت زناشویی– یکی از دلایل خیانت مردان ازنظر علمی، ضعف زن در برقراری یک رابطه زناشویی جذاب، مثبت و سازنده است. داشتن رابطه زناشویی، نقش مؤثری در تحکیم بنیان خانواده دارد وزنان و مردان باید مهارتهای داشتن یک رابطه زناشویی را بیاموزند. فقدان این مهارتها باعث میشود تا زن یا مرد رفتار اشتباهی از خود نشان دهد و همسر خود را با چنین رفتاری از رابطهای گریزان کند؛ بنابراین، همسرش خلأ ایجاد شده را در خارج از خانه و با فرد دیگر برطرف میسازد. برای داشتن رابطهای دوطرفه و جذاب، زن و شوهر باید باهم صحبت کنند و علایق خود در رابطه جنسی را بازگو کنند.
- رفتار تحکّم آمیز زن با شوهر– یکی از دلایل خیانت مردان رفتار تحکمآمیز زنان است بهطوریکه آنها احساس میکنند که همسرشان یک مدیر است تا یک زن. امرونهی کردن خانمها و گفتگو و ارتباط با همسرشان مانند یک رئیس و حاکم موجب به وجود آمدن این احساس در مردان میشود که همسرشان قصد دارد تا اختیار و کنترل زندگی مشترک را در دست بگیرند. بنابراین مردها به خاطر این رفتار نسبت به همسرشان بیتفاوت میشوند و رفتهرفته به خیانت کشیده میشوند.
- تمرکز بیشازحد زن بر روی فرزندان و یا دوستان– برخی از زنان تماموقت خود را صرف رسیدگی به فرزندشان میکنند و یا با دوستانشان در ارتباط هستند. دوستان و فرزندان مهم هستند اما نه به اندازه همسر. اگر اولویت زندگیتان فرزند و دوستانتان باشد و وقتی همسرتان به خانه میآید در حال رسیدگی به فرزندتان هستید و یا در مهمانیها به همسرتان بیتوجهید و بیشتر وقتتان صرف خوشگذرانی با دوستانتان میشود باید بدانید شما ناآگاهانه این احساس را در همسرتان به وجود میآورید که برای شما بیاهمیت هستند و قدر او و زحماتش را نمیدانید بنابراین خودتان با دستان خود او را به سمت کسی دیگر سوق میدهید.
- سرزنش کردن مرد توسط زن– مرد دوست دارد برای همسرش بهترین باشد، وقتی شما بهعنوان شریک زندگیاش عیب او را بیان میکنید و او را تحقیر و سرزنش مینمایید، باعث شکسته شدن اقتدار مرد میشوید و او را به فردی پرخاشگر و عصبی تبدیل میکنید که دیگر مانند سابق همسرش را دوست نخواهد داشت. اینگونه مردان اولین احساسی که دارند این است که شما او را بهترین نمیدانید و این بسیار برای زندگیتان خطرناک است بنابراین بهتر است بهجای شمردن عیبهای همسرتان خوبیهای او را ببینید و به جای استفاده از کلمات تنشزا با لحنی ملایم از او انتقاد کنید.
- وقتی زن مانند یک مادر با همسرش رفتار میکند– یکی از رایجترین عادات زنان در ارتباط با همسرشان بروز رفتار مادرانه است. زنانی که رفتاری مادرانه دارند همسرشان را مانند پسر کوچکی میدانند که نمیتواند از خود مراقبت کند و نیاز دارد که او زندگیشان را اداره کند. این رفتار مخرب شاید در سال ابتدایی زندگی برای مرد لذتبخش باشد اما رفتهرفته مردان به این رفتار اعتراض میکنند و از رفتارهای همسرشان خسته میشوند و یک روز علیه شما شورش خواهد کرد زیرا اغلب پسربچهها دوست دارند روزی از مادرشان جدا شوند و خانه را ترک نمایند. هنگامیکه برای همسرتان مادری میکنید و انتظار دارید ناتوان، درمانده و ضعیف باشد او نیز ناتوان، درمانده و ضعیف مینماید. زمانی که اقتدار مردان براثر این رفتار زنان از بین برود، برای همسرشان دیگر جذابیت ندارند زیرا زنان دوست دارند مرد زندگیشان مقتدر و توانا باشد و روزی از رفتار بچهگانه همسرشان خسته و کلافه میشوند درنتیجه روابطشان سرد میشود. هر چه مردی در نظر شما ناتوانتر و ضعیفتر جلوه کند، ازلحاظ جنسی نسبت به او سرد خواهید شد. با مادری کردن مردها وابسته میشوند و اعتمادبهنفس خود را از دست میدهند. مردی که اعتمادبهنفس ندارد، کمتر میتواند خودش را دوست بدارد و درنتیجه نمیتواند به همسرش ابراز عشق کند.
- وقتی زن بذر شک و تردید را در ابتدای رابطه میکارد- شک و تردید بیمورد زن یکی از عوامل مهم بروز بیوفایی و خیانت شوهر است. برخی از زنان بیدلیل به همسر خود شک دارند و باکم شدن روابطشان بهجای رفتن بهپیش مشاور رفتارهایی مانند گشتن گوشی همسر، تعقیب او و… از خود نشان میدهند. از لحظهای که شک و تردید در رابطهای شکل میگیرد، ذرهذره عشق بین زوجین روبهزوال گذاشته و از بین میرود. وقتی مردی مورد ظن و شک همسر خود قرارگرفته و رفتار کنترلکننده زن را میبیند، روزبهروز از او فاصله گرفته و بهسوی شکلگیری رابطه عاطفی جدیدی متمایل میشود.
- زنانی که به کار و مادیات بیشتر اهمیت میدهند– برخی از زنان به دلیل ترس از دست دادن همسر و نگرانی از آینده وقت زیادی را صرف کار کردن میکنند و از همسر خود غافل میشوند، لذا خواسته یا ناخواسته باعث ایجاد شکاف در رابطه خود با او میشوند. این دسته از خانمها برای هرچه بهتر کردن رابطه عاطفی و عاشقانه خود باید تعادلی بین کار و توجه به زندگی مشترک خود برقرار نمایند و در طول روز کارهایی مانند نوشتن یادداشتهای عاشقانه، مکالمه تلفنی و زدن پیامک عاشقانه به همسر انجام دهند.
- تنوعطلبی- بسیاری از مردان بااینکه ادعای عاشقی نسبت به همسر خوددارند به او خیانت میکنند به این دلیل که تنوع طلبند و دوست دارند هر نوع رابطهای را تجربه کنند. /
- هفته نامه ثلاث جنوب. فاطمه خواجه. رئیس دانشگاه علمی کاربردی کنگان
خیانت زن ب مرد که بیشتر شده