بروز شده در : جمعه 7 اردیبهشت 1403 ساعت 10:44 قبل از ظهر

آخرین اخبار

کد خبر: 64809
تعداد نظرات:بدون نظر
تاریخ انتشار:دوشنبه 13 اردیبهشت 00 4:22 ب.ظ

چرا بعضی نوجوانان توصیه والدین را برای حل مشکلات خود قبول نمی کنند؟

ثلاث-لیزا دامور” متخصص بهداشت روان نوجوانان ، مقاله ای را درروزنامه “نیویورک تایمز” منتشر کرده و در آن این موضوع را مطرح کرده است که والدین در مورد فرزندان نوجوان خود با چه مشکلات و بحران هایی روبرو هستند وچه کاری باید انجام دهند و چه راه حلهایی برای این مشکل دارند؟


کنش نامتعارف برخی نوجوانان درمکانی که شما در آن حضور دارید در جریان است….
تمرد نوجوانان معمولاً از این واقعیت ناشی می شود که آنها در والدین خود چیزی را که واقعاً بدنبال آن هستند پیدا نمی کنند.
” لیزا دامور” متخصص بهداشت روان نوجوانان ، مقاله ای را درروزنامه “نیویورک تایمز” منتشر کرده و در آن این موضوع را مطرح کرده است که والدین در مورد فرزندان نوجوان خود با چه مشکلات و بحران هایی روبرو هستند وچه کاری باید انجام دهند و چه راه حلهایی برای این مشکل دارند؟

نویسنده در ابتدای مقاله خود می نویسد: پدران و مادران نوجوان اغلب با زنجیره ای گیج کننده از حوادث روبرو می شوند. اول ، نوجوانان مشکلات خود را با والدین خود مطرح می کنند. دوم: والدین موضوع را جدی می گیرند و پیشنهادها و راه حل هایی برای مشکلات ارائه می دهند. سوم: نوجوانان نظرات ارائه شده توسط والدین را به این دلیل که آنها را آزار می دهد یا ارتباطی با مسئله ندارند وگاهی هر دو – را رد می کنند.

اما به نظر می رسد دراین لحظات فرصت برای برقراری ارتباط مناسب بین والدین و فرزندان فرا سیده است ، اما چرا این اوقات با زمینه ی مطلوب غالباً خراب می شود؟ به این دلیل که ما – والدین – واقعاً آنچه را که نوجوانان دنبال می کنند ارائه نمی دهیم. و خواه از این موضوع آگاه باشیم یا نه ؟! اما آنچه را که احتمالاً کودکان ونوجوان می خواهند (در این مقاله) به آن می پردازیم :

نوجوانان به همنشینی برای تبادل ایده ها (طوفان مغزی)نیاز دارند

نوجوانان ، درست مثل بزرگسالان ، ممکن است فقط با ابراز نگرانی ها و ناراحتی های خود راحت باشند. در حقیقت ، جمله ای در بین روانشناسان رواج یافته است که بیشتر مشکلات هنگامی که در خارج ازجسم وروح باشند و نه در داخل آن دو، کاهش می یابند خواه اینها چالشی بزرگ یا کوچک باشند. و هنگامی که نوجوانان برای ما مشکلی را مطرح می کنند ، بهتر است با این فرض شروع کنیم که آنها برای دستیابی به پیشنهادهای راه حل ، آنها را مطرح نمی کنند یا – حداقل – آنها دراین فرصت برای حل پیشنهادی نمی خواهند. بنابراین بگذارید با صحبت شان با شما کامل شود وخود را تخلیه کنند. درعین حال نوجوانان همچنین ممکن است بخواهند آنچه در ذهن آنها می گذرد را به عنوان راهی برای ارائه ایده های مختلف خود روی میز ، به اشتراک بگذارند ، زیرا آنها تا حدی می توانند آنها را مورد بررسی و ترتیب منظم قرار دهند.

والدین و نوجوانان .. همدردی واحساس مشترک را جستجو می کنند

این روانشناس خاطرنشان میکند: حل بسیاری از مشکلات آزار دهنده نوجوانان بصورت فوری امکان پذیر نیست. ما نمی توانیم بسرعت قلب شکسته آنها را ترمیم کنیم و از قرار گرفتن انها در معرض اتفاقات دراماتیک اجتماعی جلوگیری کنیم و یا در مورد اینکه با سه تجربه ی عظیم در روزی خاص روبرو شده اند که در همان روز با آن روبرو هستند کاری انجام دهیم. با این حال ، در بیشتر اوقات ، تجربه مشکل یک فرد بدتر از احساس تنهایی کامل رودروبا مشکل نیست.

اغلب اوقات ، نوجوانان با چالش های شدیدی روبرو می شوند که می خواهند آنها را با دیگران به اشتراک بگذارند و نه با دوستانشان. و در آن مواقع ، آنها ممکن است نه برای پیشنهاد و راه حل ، بلکه فقط برای جلب همدردی ارائه کنند. عبارات صمیمانه ای که ما به آنها ارائه می دهیم ، مانند “اوه فرزندم ، این خیلی بد است” یا “شما حق دارید ناراحت باشید” باعث می شود که آنها بفهمند که ما آماده هستیم در موقعیت های دشوار کنار آنها باشیم.

درادامه نویسنده می افزاید: برای ابراز همبستگی بیشتر با آنها ، ممکن است از آنها بپرسیم ، “آیا می خواهید من درکنار شما بمانم ، یا بهتر است شما را برای مدتی تنها بگذارم؟” یا “آیا می توانم برای جلوگیری از بدتر شدن اوضاع ، کاری انجام دهم؟” این سوالات پیام قدرتمندی را ارسال می کنند که ما هرگز تأخیر نداریم تا به مشکلات یک نوجوان کمک کنیم و این پیام به آنها می رسد و در ذهن آنها ماندگار می شود ، حتی زمانی که کاری نمی توان انجام داد.

آنها می توانند از نظر” اعتماد افزای ” شما استفاده کنند

اگرچه پدر و مادر سخت است که خود را به این خواسته متوقف کنند و یا دست از این کار برندارند ، اما عجله در ارائه راه حل ها و پیشنهادات این خطر را به همراه دارد که والدین تصوری را در ذهن نوجوانان ایجاد کنند که “شما نمی توانید این را اصلاح کنید و حل آن برای شما مشکل است ، اما من می توانم این کار را انجام دهم ». این ممکن است نوجوانان را به عنوان اعلام بی اعتمادی والدین در زمانی شوک آور ؛ وارد کند زیرا که آنها قبلاً عمدتا به مادران و پدران خود اطمینان داده اند که قادر به مقابله با هر چیزی می باشندکه در زندگی خود مواجه هستند.

به جای پیشنهاد راه حل برای مشکلات ، ما می توانیم از نوجوانان در هنگام سنجش مشکلات و جمع آوری ایده ها حمایت کنیم. به عنوان مثال ، گفتن به آنها : “من قبلاً شما را با چنین چیزهایی دیده ام” یا “این چیز سختی است ، اما شما همچنین قدرت غلبه بر آن را دارید.” این عبارات می تواند به سهم خود نوعی از دیدگاه حمایتی و مقداری از اعتماد به نفس زمانی که قلب آنها از ترس در حل مشکلات دچارنارسائی می شود را فعال کند.

به این دلیل وقتی حتی نوجوانان ، که یکی از مشکلات خود را برطرف کرده اند ، هنوز هم به دنبال چیزی هستند که به آنها احساس اطمینان خاطر دهد وانها را باور کند.

نویسنده معتقد است که نوجوانان بیشتر اوقات احساس آسیب پذیری می کنند و این ممکن است به طور خاص هنگامی اتفاق بیفتد که در مورد بحران ها یا معضلاتی که با آنها روبرو می شود و نمی توانند از پس آنها برایند روزنه ی گفتگوی آنها به سوی بزرگسالان باز می شود. و در این مواقع ، جهت گیری خوب می تواند مانند انتقاد و گفگوی باز -حتی حملات صریح به مشکل، موجه بنظر برسند – و حتی اگر می خواستید به مانند این نکته اشاره کنید که مطالعه آمادگی برای آزمون شیمی آخر هفته گذشته ، به جای رفتن به بازی ، میتوانست از بروز این مشکل به طور کلی جلوگیری کند اما احتمالاً بهتر است این حرف را برای زمان دیگری نگه دارید.؟!

آنها ایده می خواهند ، نه توصیه ونصیحت

در بسیاری از موارد ، گوش دادن ، دلسوزی و تشویق ما نسبت به کودکان و نوجوانمان مواردی است که آنها برای بدست آوردن آنها به ما مراجعه کرده اند. اما اگر پس از آن ،نوجوان شما هنوز در جستجوی راه حلی برای مشکل خود باشد ، ممکن است از برخی توصیه ها بعنوان (آخرین گزینه) استقبال کند. ابتدا موضوع این سوال را شروع کنید که آیا نوجوان شما می خواهد در مورد این مشکل کمکی دریافت کند یا خیر؟! و اگر بله دریافت کردید ، مشکل را به دسته هایی تقسیم کنید: که چه عواملی قابل تغییر و کدام عوامل قابل تغییر نیست.

نویسنده به والدین توصیه می کند ، در نوع اول ، بر نیازهای شناسایی شده توسط کودکان و نوجوانان متمرکز شوند و برای یافتن راه حل های مناسب با یکدیگر همکاری کنند. در نوع دوم ، والدین به آنها کمک می کنند تا چیزهایی را که نمی توانند بر آنها غلبه کنند بپذیرند. …. ”

آنها می خواهند گوش دهند و درک کرده وتازهای ایده ها را جذب کنند
یکی از نواجوانان مورد اشاره در این مقاله می گوید : برایم روشن شد که حمایت والدینم از نیاز اساسی من به غذا بسیار ارزشمندتر است. ”

این نویسنده مقاله خود را در پایان نتیجه گیری می کند: در وهله اول ، هدف خود را تعیین کنید تا مشکل را با نوجوان خود حل کنید ، نه اینکه آن را برای او حل کنید. صرف نظر از اینکه الهام بخشی، یا روشن شود از کدام الهام بخشی ما به سمت کار درست پیش رفته است ، بهتر است یک قدم به عقب برگردید و سخنان نوجوانی را بشنوید. : “وقتی بزرگسالان خیلی سریع به یک راه حل می رسند ، احساس می شود که آنچه را که من واقعاً از سر می گذرانم گوش نمی دهند و درک نمی کنند.” واغلب معلوم می شود که گوش دادن و درک کردن، همه چیز نوجوانان است که می خواهند یا در کنار والدین نیاز دارند.

تهیه کننده: عبدالمجید اورا

نظرات

ارسال نظر

این خبر برای شما تهیه شده است لطفا نظرتان را بیان کنید.

یادداشت سایت

متن